-
Gharibe Gomnam
صبر
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنموندر این کار دل خویش به دریا فکنم
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حمید-صباحی
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تومن الان با حرف اخر بگم یا کلمه؟
-
@حمید-صباحی
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تومن الان با حرف اخر بگم یا کلمه؟
-
@حمید-صباحی
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تومن الان با حرف اخر بگم یا کلمه؟
Gharibe Gomnam با احترام به صاحب تاپیک فعلا یه مدت با کلمه بگیم
اگه با کلمه بگین زیباتره و تنوع شعر ها زیاد میشه مثلا شعر هایی که با ز گ ش ر شروع میشن باعث زیباتر شدن میشه -
@حمید-صباحی
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تومن الان با حرف اخر بگم یا کلمه؟
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهGharibe Gomnam
من و تو
من و تو خط موازی که رسیدن هرگز
دلم این قاعده هندسه را دوست نداشت
درس منطق نده به این کودک عاشق که
از همان بچگیش مدرسه را دوست نداشت:/ -
Gharibe Gomnam
من و تو
من و تو خط موازی که رسیدن هرگز
دلم این قاعده هندسه را دوست نداشت
درس منطق نده به این کودک عاشق که
از همان بچگیش مدرسه را دوست نداشت:/نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۳۱ آخرین ویرایش توسط Gharibe Gomnam انجام شدهاین پست پاک شده! -
Gharibe Gomnam
من و تو
من و تو خط موازی که رسیدن هرگز
دلم این قاعده هندسه را دوست نداشت
درس منطق نده به این کودک عاشق که
از همان بچگیش مدرسه را دوست نداشت:/هندسه
زندگی «مجذور» آینه است.
زندگی گل به «توان» ابدیت،
زندگی «ضرب» زمین در ضربان دل ما،
زندگی « هندسه» ساده و یکسان نفسهاست -
هندسه
زندگی «مجذور» آینه است.
زندگی گل به «توان» ابدیت،
زندگی «ضرب» زمین در ضربان دل ما،
زندگی « هندسه» ساده و یکسان نفسهاست@soniaaa
ساده
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگرانسادهدل من که قسم های تو باور کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم
-
@soniaaa
ساده
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگرانسادهدل من که قسم های تو باور کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حمید-صباحی
وفا
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمعشب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمیآید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
-
هندسه
زندگی «مجذور» آینه است.
زندگی گل به «توان» ابدیت،
زندگی «ضرب» زمین در ضربان دل ما،
زندگی « هندسه» ساده و یکسان نفسهاستنوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۴۳ آخرین ویرایش توسط Mahan Xodayi 2 انجام شده@soniaaa
اینه
آینه ، چون نقش تو بنمود راست
خود شکن ، آیینه شکستن خطاست -
@soniaaa
اینه
آینه ، چون نقش تو بنمود راست
خود شکن ، آیینه شکستن خطاستنوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMahan Xodayi 2
چون خطایی از تو سر زد، در پشیمانی گریزکز خطا نادم نگردیدن ، خطای دیگر است …
ببخشید جواب اون شعرتون رو ندادم یه کاری پیش اومد -
Mahan Xodayi 2
چون خطایی از تو سر زد، در پشیمانی گریزکز خطا نادم نگردیدن ، خطای دیگر است …
ببخشید جواب اون شعرتون رو ندادم یه کاری پیش اومدنوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهGharibe Gomnam
خطا
نه در هر سخن بحث کردن رواست/خطا بر بزرگان گرفتن خطاست
خواهش میکنم:) -
@حمید-صباحی
وفا
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمعشب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمیآید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
Gharibe Gomnam
شب
قلبمو عشقمو جونمو روحمو من می ریزم به پات
تارمو پودموشبموروزمو ؛ فدای خنده هات
دل به دلم بده تا نفسم بره عاشقتم اینو بدون
روبروم بشینو چشامو ببینو عاشقونه بگو بمون -
Gharibe Gomnam
خطا
نه در هر سخن بحث کردن رواست/خطا بر بزرگان گرفتن خطاست
خواهش میکنم:)نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۵۱ آخرین ویرایش توسط Gharibe Gomnam انجام شدهMahan Xodayi 2
سخن
سخن هر چه بر بنده دشوارتر
تنش خسته تر زان و دل زارتر
تو بشنو ز گفتار دهقان پیر
اگر چه نباشد سخن دلپذیر
نگر تا چه گوید سخنگوی بلخ
که باشد سخن گفتن راست تلخ -
Gharibe Gomnam
شب
قلبمو عشقمو جونمو روحمو من می ریزم به پات
تارمو پودموشبموروزمو ؛ فدای خنده هات
دل به دلم بده تا نفسم بره عاشقتم اینو بدون
روبروم بشینو چشامو ببینو عاشقونه بگو بموننوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۸:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@حمید-صباحی
تو را با تپشهای قلبمسرودم
به این واژهها
احتیاجی ندیدم
ترتیبیه؟
-
@حمید-صباحی
تو را با تپشهای قلبمسرودم
به این واژهها
احتیاجی ندیدم
ترتیبیه؟
Gharibe Gomnam
احتیاج
جامِ جهان نماست ضمیرِ منیرِ دوستاظهار احتیاج، خود آن جا چه حاجت است
فعلا کسی نیس به خاطر همین فعلا ترتیبی نیس
-
@soniaaa
اینه
آینه ، چون نقش تو بنمود راست
خود شکن ، آیینه شکستن خطاستMahan Xodayi 2 خطا
طبیب عشق منم باده ده که این معجونفراغت آرد و اندیشه ی خطا ببرد
-
Mahan Xodayi 2
سخن
سخن هر چه بر بنده دشوارتر
تنش خسته تر زان و دل زارتر
تو بشنو ز گفتار دهقان پیر
اگر چه نباشد سخن دلپذیر
نگر تا چه گوید سخنگوی بلخ
که باشد سخن گفتن راست تلخنوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۹:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهGharibe Gomnam
تلخ
تلخی و شوری و شیرینی آب از خاک است
عمر در عالم پرشور به تلخی گذرد -
Mahan Xodayi 2 خطا
طبیب عشق منم باده ده که این معجونفراغت آرد و اندیشه ی خطا ببرد
@soniaaa
طبیب
طبیب بی مروت کی به بالین فقیر آیدکه کس در بند درمان نیست درد بی دوایان را
به تلخی جان سپردن در صفای اشک خود بهتر
که حاجت بردن ای آزاده مرد این بی صفایان را
-
Mahan Xodayi 2 خطا
طبیب عشق منم باده ده که این معجونفراغت آرد و اندیشه ی خطا ببرد
نوشتهشده در ۲۵ خرداد ۱۴۰۱، ۱۹:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@soniaaa
طبیب
چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد محجوری
غلط میگفت! خودرا کشتم و درمان خود کردم -
@soniaaa
طبیب
چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد محجوری
غلط میگفت! خودرا کشتم و درمان خود کردمMahan Xodayi 2
جان
من و تو می دانیم
زندگی در گذر است
همچو آواز قناری در باغ
من و تو می دانیم
زندگی آوازی است که به جان ها جاری است...