-
نوشتهشده در ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ۱۹:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا -
نوشتهشده در ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ۱۹:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست/منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
-
joy آرزو میکنم ای کاش دلش چون مویش
پیش چشم کسی آشفته و درهم نشود
" من که بیچاره شدم کاش ولی هیچ دلی
گیر لحن بـم مــــردانه ی محکم نشود"نوشتهشده در ۱۳ فروردین ۱۳۹۷، ۱۶:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@faezeh-r
دیدار تو حل مشکلات است
صبر از تو خلاف ممکنات است
سعدی -
نوشتهشده در ۱۳ فروردین ۱۳۹۷، ۱۶:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
joy
تنهایی این دل را همدم شدنت بس نیست
بس حرف به دل دارم، گوش شنوا کس نیست -
joy
تنهایی این دل را همدم شدنت بس نیست
بس حرف به دل دارم، گوش شنوا کس نیستنوشتهشده در ۱۳ فروردین ۱۳۹۷، ۱۶:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهVictorKeke
گفتم تنهایی مجلس نزنید -
joy
تنهایی این دل را همدم شدنت بس نیست
بس حرف به دل دارم، گوش شنوا کس نیستنوشتهشده در ۱۳ فروردین ۱۳۹۷، ۱۶:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهVictorKeke
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
کاظم بهمنی -
VictorKeke
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
کاظم بهمنینوشتهشده در ۱۳ فروردین ۱۳۹۷، ۱۶:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهjoy
آن روز که شاید من، در نزد تو خوش گردم
میبوسمت هر لحظه تا اینکه خمش گردم -
joy
آن روز که شاید من، در نزد تو خوش گردم
میبوسمت هر لحظه تا اینکه خمش گردمنوشتهشده در ۱۳ فروردین ۱۳۹۷، ۱۶:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهVictorKeke
مراد دنیی و عقبی به من بخشید روزی بخش
به گوشم بانگ چنگ اول، به دستم زلف یار آخر -
VictorKeke
مراد دنیی و عقبی به من بخشید روزی بخش
به گوشم بانگ چنگ اول، به دستم زلف یار آخرنوشتهشده در ۱۳ فروردین ۱۳۹۷، ۱۶:۴۳ آخرین ویرایش توسط hosainmahmoudi انجام شدهjoy
راز دلت را مکن فاش به نامحرمان
در بر مامحرمان راز گشودن خطاست -
joy
راز دلت را مکن فاش به نامحرمان
در بر مامحرمان راز گشودن خطاستنوشتهشده در ۱۴ فروردین ۱۳۹۷، ۷:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهhosainmahmoudi
تورادیشب ز مستی تشبیه به ماه کردم
خاک برسرم تو زشتی من اشتباه کردم:/
-
joy
راز دلت را مکن فاش به نامحرمان
در بر مامحرمان راز گشودن خطاستنوشتهشده در ۱۴ فروردین ۱۳۹۷، ۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهhosainmahmoudi
تو را از گِل نه از گُل افریدند
ز عطر تنت سونسوسنبل افریدند
نمیدانم تورا بااینهمه حسن
چرااینهمه منقل افریدند
-
نوشتهشده در ۱۴ فروردین ۱۳۹۷، ۷:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دردم از یار است و درمان نیز هم/دل فدای او شد و جان نیز هم
-
نوشتهشده در ۱۴ فروردین ۱۳۹۷، ۷:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میروی و گریه می اید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد -
نوشتهشده در ۱۴ فروردین ۱۳۹۷، ۸:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Zahra M
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری -
نوشتهشده در ۱۴ فروردین ۱۳۹۷، ۸:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا
شعله از توست اگر گرم زبانی است مرا -
نوشتهشده در ۱۴ فروردین ۱۳۹۷، ۹:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یادم نمی کنی و یادم نمی روی
یادت بخیر یار فراموشکارِ من...