-
نوشتهشده در ۱ دی ۱۴۰۳، ۱۲:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ailin
نفرین به وفاداری ات ای دوست که با من
پیمان سر پیمان شکنی بستی و رفتی -
نوشتهشده در ۱ دی ۱۴۰۳، ۱۷:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ailin
آشکارا سینهام بشکافتی
همچنان در سینه پنهانی هنوز -
نوشتهشده در ۱ دی ۱۴۰۳، ۱۷:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ailin
تو را دیدم میان کوچه ای تنگ
نگاهت با نگاهم بود در جنگ -
نوشتهشده در ۲ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ailin
تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی
من از بیم شماتت ، گریه پنهان در گلو کردم -
نوشتهشده در ۲ دی ۱۴۰۳، ۱۵:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ailin
وای بر تلخی فرجام رعیت پسری
که بخواهد دلی از دختر یک خان ببرد -
نوشتهشده در ۲ دی ۱۴۰۳، ۱۸:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ailin
ساقی از گردش آن چشم به فریادم رس
که من آن صبر ندارم که می ناب رسد -
نوشتهشده در ۲ دی ۱۴۰۳، ۲۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ailin
آن كه دارد آرزوى راه بىپایانِ عشق
كاش مىدید این دل و دست و قدم فرسوده را -
نوشتهشده در ۲ دی ۱۴۰۳، ۲۰:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Ailin
نه از هوس که ز جور زمانه لب به شراب
اگر زدیم برای دل خراب زدیم -
نوشتهشده در ۳ دی ۱۴۰۳، ۱۱:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ما دلشدگان خسرو شیرین زبانیم....
-
@mr-vinyzo
مائیم و دمی کوته و سودای دراز
در سایهٔ دل فکنده دو پای دراز
نظارهکنان بسوی صحرای دراز
صد روز قیامت است چه جای درازنوشتهشده در ۳ دی ۱۴۰۳، ۱۳:۰۴ آخرین ویرایش توسط mr.vinyzo انجام شده@Ailin
ز هر سو بر سواری غلت میخورد
تن سنگین اسبی تیر خورده
به زیر باره مینالید از درد
سوار زخم دار نیم مرده