-
ای دهـــنده عقلـــها فریاد رس
تا نخـــواهی تو نخواهــــد هیچ کس
miss_violetنوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Saahaarسربسته ماند بغض گره خورده در دلم
ان عقده های گره گشا در گلو شکست -
نوشتهشده در ۱۰ مرداد ۱۳۹۸، ۲۰:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام
-
نوشتهشده در ۱۱ مرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تنــم از واسـطه دوری دلـبر بگــداخت
جانم از آتش هجر رخ جانانه بسوخت -
نوشتهشده در ۱۱ مرداد ۱۳۹۸، ۱۷:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست -
نوشتهشده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ۲:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ما به فلک بودهایم یار ملک بودهایم
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست مولانا -
Mahdi2001 ترا پرواز بس زودست و دشوار
ز نو کاران که خواهد کار بسیار -
نوشتهشده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ۷:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امید در این شهر توان بود
@saraa-66 -
@Saahaar در پیش روی خلق بما جا دهند از ان که
ما را هر آنچه از بد و نیکست روبروست -
نوشتهشده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو اگه بی من بهتری
ترجیح میدم بری
فقط قبل رفتنت
بیا دستمو بگیر ( :
@saraa-66 -
@Saahaar روی دیدار توام نیست، وضــو از چه کنم؟
دیگر از جامه ی صد وصله رفو از چه کنم؟ -
نوشتهشده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من قول میدم بهت
یه جا شاید بهشت
ما بازم با همیم ( : -
نوشتهشده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Saahaar مثل تو دنیا ندیده فصل عشق ما رسیده
رو نمایان کردی و یک شهر دستش را بریده -
نوشتهشده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Saahaar تو همانی که رگ خواب مرا میدانی
تو همانی که به درد دل من درمانی -
نوشتهشده در ۱۲ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من ِ دلواپسو تنها نزارم
شبای بی قراری
یه کاری کن یکم آروم بگیرم