هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نوشتهشده در ۳۰ دی ۱۴۰۳، ۲۳:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دارم الآن میرم بخوابم که دو ساعت دیگه بیدار شم.
این چه زندگانیست که ما میداریم؟ -
نوشتهشده در ۳۰ دی ۱۴۰۳، ۲۳:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
دارم الآن میرم بخوابم که دو ساعت دیگه بیدار شم.
این چه زندگانیست که ما میداریم؟@danial-hosseiny من که کلا نمیخوابم چی؟
-
نوشتهشده در ۳۰ دی ۱۴۰۳، ۲۳:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۳۰ دی ۱۴۰۳، ۲۳:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
کنکور بیاد و به خوبی بگذره
یه نفس راحت بکشم
البته از الان میتونم تابستونش زهرماره
شاید پاییز و زمستون قشنگ بود -
نوشتهشده در ۳۰ دی ۱۴۰۳، ۲۳:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۳۰ دی ۱۴۰۳، ۲۳:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۳۰ دی ۱۴۰۳، ۲۳:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در نهایت خودم کردم که لعنت بر خودم باد
-
نوشتهشده در ۳۰ دی ۱۴۰۳، ۲۳:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۳۰ دی ۱۴۰۳، ۲۳:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۳۰ دی ۱۴۰۳، ۲۳:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱ بهمن ۱۴۰۳، ۱:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یا موسی بن جعفر
-
ما که بیداریم و میفتیم
-
مبارک خیلیا
-
_MILAD_ یا زین العابدین
-
نوشتهشده در ۱ بهمن ۱۴۰۳، ۲:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خیلی خوابم میومد
زهرا داشت غذا میخورد(۲_۳لقمهی آخرش بود)
من: زهرا تموم شد بیدارم کن
و با لبخندِ خواب آلود
خوابیدم
عملا میشد۲دقیقه
بعد خودم بیدار شدم
زهرا بهم دست تکون داد منم تکون دادم
با حالت خوااااب
مرد از خنده
بعدم تا رفت بیرون دوباره بیهوش شدم
خداروشکر خودم بیدار شدممم -
Akito
بچه ها از من به شما نصیحت
تو زندگیم اشتباه زیاد کردم ولی هیچوقت با بچه های خوابگاه صمیمی نشدمlO_Ol راستش منم قصد و نیتم همین بود ولی جو اینجا خیلی عجیبی
خودمم تعجب میکنم
البته فقط با ۳ یا ۴ تاشون اینشکلی ام -
Akito من نیز
اصلا چند روز خونه بودم
هس می کردم یک چیزی کم انگار جاموندم تو خوابگاه پیششون