هرچی تودلته بریز بیرون۶

[marva]

shakoreh اول اینکه همون فکر و استرسی که برا فردا دارین نمی زاره بخوابین با اینکه خسته هستید
من بهتون پیشنهاد میکنم در طول روز ورزش کنید و اینکه توی اون زمان سعی کنید مثلا صدتا طناب بزنین و یا دراز و نشست تا خسته بشین

[shakoreh]

marva مرسی عالیه

[به سان خورشید]

Hesam Mohammadi در بیخوابی گفته است:

با سلام
تاحالا برای شما پیش اومده که فوق العاده خسته باشید و 12 ونیم شب به رختخواب برید و خوابتون نبره و این باعث میشه ساعتو چک کنید و میبینید که ساعت 2 شبه و فکرا و استرس نخوابیدن بهتون دست بده و بگین که اگه نتونم استراحت کنم و بخوابم فردا چطور با انرژی درس بخونم و.......
میخوام راهکارتون رو برای اینجور موقعیتا بدونم لطفا نظراتتون رو بیان کنید
تجربیا
دانش-آموزان-آلاء
فارغ-التحصیلان-آلاء

پوقع خوابیدن روی تنفس تمرکز کنید.
نفس های اروم و منظم بکشید. اروم اروم به خواب مسلط میشید

[Hesam Mohammadi]

marva من میگم که خستم یعنی حال راه رفتن ندارم اما باز خوابم نبرده بود و این باعث میشد شب های بعدی از این ترس داشته باشم که این مدلی باشم

[Hesam Mohammadi]

به سان خورشید ممنون امتحانش میکنم

[به سان خورشید]

Hesam Mohammadi در بیخوابی گفته است:

به سان خورشید ممنون امتحانش میکنم

من احتمال میدم شما خیلی دیر وقت میخوابید و اطراف جمجمه سر تون، فشار خون رگ ها رو احساس میکنید درست میگم؟
اگر به این عارضه دچار نیستید همون تمرکز روی تنفس کار امده

[Hesam Mohammadi]

به سان خورشید دیروقتم نه زیاد ساعت 12 و نیم شب

[به سان خورشید]

Hesam Mohammadi در بیخوابی گفته است:

به سان خورشید دیروقتم نه زیاد ساعت 12 و نیم شب

خب پس بگو میخوام خودمو بکشم
سر درد های شبانه وحشتناک از کم خوابی به سراغ تون خواهد امد. خیلی مراقب باشید کار دست خودتون ندید

[به سان خورشید]

Hesam Mohammadi در بیخوابی گفته است:

به سان خورشید دیروقتم نه زیاد ساعت 12 و نیم شب

شما عادت کنی ۱۱ بخوابی ۶ بلند شی، اون وقت میبینی ۱۲ ساعت خوندی ساعت ۹ ۱۰ شب فارغی

[Hesam Mohammadi]

به سان خورشید در بیخوابی گفته است:

Hesam Mohammadi در بیخوابی گفته است:

به سان خورشید دیروقتم نه زیاد ساعت 12 و نیم شب

خب پس بگو میخوام خودمو بکشم
سر درد های شبانه وحشتناک از کم خوابی به سراغ تون خواهد امد. خیلی مراقب باشید کار دست خودتون ندید

بله ممنونم
اما چجور عادت کنم که رفتم تو رختخواب بخوابم مهمه

[Dr.Rashidi]

Hesam Mohammadi برای منم پیش اومده ولی خب من کلا با موسیقی درمانی خیلی موافقم واسه خودم چند تا اهنگ اروم یا اصن بی کلام پیدا میکنم و با صدای کم گوش میدم و چشامو میبندم بعد از چند دقیقه کامل خوابم میبره. اگرم دیدین خیلی حاده و خوابتون نمیبره من پیشنهاد میکنم قران گوش کنین مخصوصا هشت بعدی که کاملا غرق میشسن تو ایات و کلا هم استرستون میره هم راحت میخوابین و هم ثواب داره

[Fragile]

برا منم پیش میاد البته همیشه و تا صبح بیدارم و نمیتونم بخوابم خوبه اگ راهکار دارین بگین..

[Dr.Rashidi]

@ЄƦƝЄƧƬ منم اینجوریم نزدیکای ۳ یا ۴ میخوابم بعضی شبا و ساعت ۸ بیدار میشم ولی خب سرحالم خداروشکر و میشینم پای درسم ولی خب عوارضش خیلی جالب نیست باید تغییرش بدیم

[Fragile]

@Dr-Rashidi خوبه ۸ پامیشین ..
من صبح ساعت ۷ تازه خوابیدم‍️

[Dr.Rashidi]

@ЄƦƝЄƧƬ نظری ندارم

[Fragile]

@Dr-Rashidi ‍️

[binam]

زرتشت وصف فرزانه‌ای را شنید که از خواب و فضیلت نیکو سخن می‌گفت و بدان خاطر بسیار پاس داشته می‌شد و پاداش می‌گرفت و جوانان همه پای کرسیِ آموزش‌اش می‌نشستند. زرتشت به سراغ او رفت و با جوانان همه در پایِ کرسی‌اش نشست. و فرزانه چنین گفت:

حرمت و شرم در پیشگاهِ خواب! این است سَرِ کارها! از بدخوابان و شب‌زنده‌داران بپرهیزید!

خفتن هنری کوچک نیست: برای آن سراسر روز بیدار می‌باید بود.

روزانه می‌باید ده بار بر خود چیره شوید. زیرا این کار خوب خسته می‌کند.

… دیگر بار می‌باید ده بار با خود آشتی کنید. زیرا چیرگی مایه‌ی تلخ‌کامی است و هر که با خود آشتی نکرده باشد بد می‌خوابد.

روزانه باید ده حقیقت را بیابید. وگرنه شبانگاه نیز هنوز در جستجوی حقیقت خواهید بود و روان‌تان گرسنه خواهد ماند.

روزانه می‌باید ده بار بخندید و شادی کنید. وگرنه معده‌ی شما، این پدر رنج، شب‌هنگام شما را خواهد آزرد.

… صلح با خدا و همسایه: خواب خوش چنین می‌طلبد. و نیز صلح با شیطان همسایه! تا شبانگاه به سراغ‌ات نیاید!

احترام به اولیای امور و اطاعت از ایشان. حتّا احترام به اولیای کژ-و-کوژ! خواب خوش چنین می‌خواد. من چه توانم کرد که قدرت دوست دارد کژ-و-کوژ راه رود؟

… نه سرفرازی‌های بسیار می‌خواهم و نه گنجینه‌های بزرگ، که صفرا‌انگیزند. اما بی نامی نیک و گنجینه‌ای کوچک نیز آسوده نتوان خفت.

… [شب] می‌اندیشم که سراسرِ روز در چه کار بوده‌ام و چه اندیشیده‌ام. و شکیبا چون گاو، نشخوارکنان از خود می‌پرسم: و اما ده چیرگی‌ات چه بوده است؟ و چه بوده است ده آشتی و ده حقیقت و ده خنده‌ای که دل از آن شاد بوده است؟

هم‌چنان که در این‌ها فرو می‌روم و در گاهواره‌ی چهل اندیشه‌ی خویش تاب می‌خورم، ناگاه، خواب، آن ناخوانده، آن خداوندگار فضیلت‌ها، بر من چیره می‌شود.

زرتشت چون سخنان فرزانه را شنید، در دل بخندید. زیرا از آن سخنان فروغی بر او دمیده بود. و با دل خود چنین گفت:

این فرزانه با چهل اندیشه‌اش در چشم من ابلهی است. اما ایمان دارم که راه و روش خفتن را خوب می‌داند. نیکبخت آن که همسایه‌ی دیوار به دیوار این فرزانه است! چنین خوابی واگیر است، حتی از خلال دیواری ستبر.

… این است فرزانگی او: بیدار باش تا خوب بخوابی! و به راستی، اگر زندگی را معنایی نمی‌بود و بر من بود که به بی‌معنایی زندگی تن در دهم، مرا نیز تن در دادنی‌ترین بی‌معنایی همین بود.

چنین گفت زرتشت (ترجمه: داریوش آشوری)

[Hesam Mohammadi]

اولش فکر میکردم فقط من اینجوری میشم بعضی موقع ها ولی دیدم بقیه بدترن خدا واقعا خودش بهمون کمک کنه

[Fragile]

Hesam Mohammadi منم فک میکردم فقد خودمم

[binam]

Hesam Mohammadi من یه دوستی دارم 6 صبح میخوابه باز تو از اون بهتری.