توضیحات زیست یازدهم صفر تا صد استاد موقاری
-
K و NA
غلظت K در سيتوپلاسم سلول بيشتر است و به همين علت K تمايل دارد از طريق پروتئين هاي غشاء به مايع بين سلولي برود. غلظت Na در مايع بين سلولي بيشتر است و تمايل دارد كه به سيتوپلاسم وارد بشود اما سلول K مقدار بيشترش را در سلول و مقدار بيشتر Na را در مايع بين سلولي ميخواهد.به همين دليل پروتئين ناقل عشاء با مصرف ATP (انتقال فعال) Na3 را به مايع بين ياخته اي و K2 را به داخل سيتوپلاسم پمپ مي كند.
*پروتئين هاي غشاء براي ورود Na و K اختصاصي هستند. يعني Na از يك پروتئين مخصوص به خود و K از يك پروتئين مخصوص به خود وارد سلول مي شوند.
*نفوذ پذيري غشاء نسبت به K بيشتر است.
*در حالت آرامش داخل سلول نسبت به مايع بين سلولي -70mv است.
پتانسيل الكتريكي
مايع بين سلولي به نسبت سيتوپلاسم بار مثبت بيشتري دارد. سيتوپلاسم نسبت به مايع بين سلولي بار منفي تري دارد كه اين باعث اختلاف پتانسيل الكتريكي مي شود.
*پتانسيل عمل كوتاه مدت و ناگهاني است.جلسه:https://alaatv.com/c/8123
pdf:زيست يازدهم.pdf -
كانال هاي نشتي
كانال هاي نشتي: فاقد دريچه ، دائم درحال فعاليت
*درهرزماني پمپ پتاسيم و سديم و كانال هاي نشتي كار خود را انجام ميدهند.
كانال نشتي سديمي: ورود سديم به سيتوپلاسم ، خروج سديم از مايع بين سلولي
كانال نشتي پتاسيمي: ورود پتاسيم به مايع بين سلولي ، خروج پتاسيم از ستوپلاسم
كانال دريچه دار سديمي
كانال دريچه دار سديمي: دريچه در بالا ، دريچه به سمت مايع بين سلولي باز مي شود.
با باز شدن دريچه كانال سديمي اختلاف پتانسيل ابتدا كاهش پيدا مي كند تا به صفر برسد بعد از صفر تا 30+ افزايش پيدا مي كند.
وقتي ولتاژ به 30+ مي رسد دريچه كانال سديمي بسته مي شود.
كانال دريچه دار پتاسيمي
كانال دريچه دار پتاسيمي: دريچه در پايين ، دريچه به سمت سيتوپلاسم باز مي شود.
وقتي ولتاژ به 30+ مي رسد دريچه كانال پتاسيمي باز مي شود و پتاسيم ها به خارج سلول مي روند.
*در دوجا هردو كانال باهم بسته هستند.1_در حالت آرامش ، 2_در قله (زمان بسيار كمي)
كانال پتاسيمي ابتدا تا صفر كاهش پيدا مي كند و بعد افزايش. -
در پتانسيل عمل(هم رفت و هم برگشت)100mv تغييرداريم.
كانال هاي نشتي
كانال هاي نشتي: فاقد دريچه ، دائم درحال فعاليت
*درهرزماني پمپ پتاسيم و سديم و كانال هاي نشتي كار خود را انجام ميدهند.
كانال نشتي سديمي: ورود سديم به سيتوپلاسم ، خروج سديم از مايع بين سلولي
كانال نشتي پتاسيمي: ورود پتاسيم به مايع بين سلولي ، خروج پتاسيم از ستوپلاسم
جنس:پروتئين روش انتقال: انتشار تسهيل شده نوع:سراسري ، كانالي ، بدون دريچه فعاليت: سديمي_ورود سديم ، پتاسيمي_ورود پتاسيم مصرف ATP: - درپتانسيل آرامش:باز ، فعال دستور ساخت: هسته محل ساخت: سيتوپلاسم
درحالت پتانسيل عمل از 70- تا 30+: باز ، فعال 30+: باز ، فعال از 30+ تا 70- : باز ، فعال
كانال دريچه دار سديمي
كانال دريچه دار سديمي: دريچه در بالا ، دريچه به سمت مايع بين سلولي باز مي شود.
با باز شدن دريچه كانال سديمي اختلاف پتانسيل ابتدا كاهش پيدا مي كند تا به صفر برسد بعد از صفر تا 30+ افزايش پيدا مي كند.
وقتي ولتاژ به 30+ مي رسد دريچه كانال سديمي بسته مي شود.
جنس:پروتئين روش انتقال: انتشار تسهيل شده نوع:سراسري ، كانالي ، دريچه دار فعاليت: ورود Na مصرف ATP: - درپتانسيل آرامش: بسته دستور ساخت: هسته محل ساخت: سيتوپلاسم
درحالت پتانسيل عمل از 70- تا 30+: باز 30+: بسته از 30+ تا 70- : بسته
كانال دريچه دار پتاسيمي
كانال دريچه دار پتاسيمي: دريچه در پايين ، دريچه به سمت سيتوپلاسم باز مي شود.
وقتي ولتاژ به 30+ مي رسد دريچه كانال پتاسيمي باز مي شود و پتاسيم ها به خارج سلول مي روند.
*در دوجا هردو كانال باهم بسته هستند.1_در حالت آرامش ، 2_در قله (زمان بسيار كمي)
كانال پتاسيمي ابتدا تا صفر كاهش پيدا مي كند و بعد افزايش.
جنس:پروتئين روش انتقال: انتشار تسهيل شده نوع:سراسري ، كانالي ، دريچه دار فعاليت: ورود k مصرف ATP: - درپتانسيل آرامش: بسته دستور ساخت: هسته محل ساخت: سيتوپلاسم
درحالت پتانسيل عمل از 70- تا 30+: بسته 30+: بسته از 30+ تا 70- : باز
پمپ سديم پتاسيم
جنس:پروتئين روش انتقال: انتقال فعال نوع:سراسري ، ناقل فعاليت: خروج Na3 و ورود k2 مصرف ATP: + درپتانسيل آرامش: فعال دستور ساخت: هسته محل ساخت: سيتوپلاسم
درحالت پتانسيل عمل از 70- تا 30+:فعال 30+: فعال از 30+ تا 70- : فعال -
پتانسيل عمل
درهمه نقاط يك نورون پتانسيل عمل وجود ندارد. در محل تحريك پتانسيل عمل وجود دارد و در بقيه نقاط پتانسيل وجود ندارد.
وقتي نقطه بعدي وارد پتانسيل عمل مي شود نقطه قبل وارد مرحله برگشت مي شود.
در يك مي توان همزمان باز بودن كانال دريچه دار سديمي و پتاسيمي را مشاهده كنيم(در يك محل تحريك نه)
*هدايت يك فرايند الكتريكي است. انتقال يك فرايند شيميايي است.
MS
MS يك بيماري خود ايمني است سيستم ايمني فرد به نوروگلياهاي ميلين ساز در دستگاه عصبي مركزي حمله ميكنند و آنها را از بين ميبرند.
1- تخريب نوروگليا ميلين ساز بخش مركزي ، 2- افزايش تماس نورون ها در دستگاه عصبي مركزي با مايع بين سلولي ، 3- كاهش سرعت پيام عصبي در مغز و نخاع ، 4- تخريب سلول هاي غير عصبي در بافت عصبي مغز ونخاع(بخش مركزي) ، 5- حمله به بخش هاي ميلين دار بخش مركزي :1- قسمت مركزي مغز ، 2- قسمت كناري نخاع -
*تمام گره هاي رانويه توانايي پتانسيل عمل را دارند.
سيناپس
دو مدل سيناپس داريم يك مهاري دو تحريكي
فضاي سيناپسي = فضاي بين سلولي
*ناقل هاي عصبي وارد سلول پس سيناپسي نمي شوند. به سلول پس يناپسي متصل مي شوند و باعث ايجاد پتانسيل عمل مي شوند.
پيامد سيناپس تحريكي وابسته به اين است كه سلول پس سيناپسي از چه نوعي است. اگر سلول پس سيناپسي را نورون در نظر بگيريم از دو مكان مي تواند پيام عصبي را دريافت كند 1- جسم سلولي ، 2- دندريت
اگر سيناپس تحريكي بين دو نورون باشد گيرنده اي كه ناقل هاي عصبي به آن متصل مي شوند نوعي كانال دريچه دار سديمي است.
اگر سيناپس مهاري باشد. گيرنده اي كه ناقل هاي عصبي به آن متصل مي شوند كانال دريچه دار پتاسيمي است.
جلسه 8
زيست يازدهم.pdf -
بخش هاي دستگاه عصبي
مغز : مركزي سفيد ، كناري خاكستري نخاع: مركزي خاكستري ، كناري سفيد
*قسمت خاكستري ميلين ندارد. قسمت سفيد داراي ميلين است.
ستون مهره چهاربخش است : 1-گردني ، 2- سينه اي ، 3- كمري ، 4- لگني
*فقط در سه بخش اول نخاع داريم.
بخش محافظتي مغز
*همه مهره داران پرده مننژ دارند.
مغز سه بخش محافظتي دارد : 1- جمجه و ستون مهره = جنس: بافت پيوندي استخواني
2- پرده هاي منژ: 1- سخت شامه دو نوع:1-دروني ، 2-بيروني
2- عنكبوتيه
3- نرم شامه : داراي مويرگ هاي خوني فراوان
*پرده هاي مننژ از جنس بافت پيوندي هستند.
*بين لايه عنكبوتيه و نرم شامه ، مايع مغزي نخاعي قرار دارد.
3- سد خوني مغزي: جنس = بافت پوششي سنگفرشي تك لايه + غشاي پايه
*مويرگ هاي سد خوني از نوع پيوسته هستند.
جلسه 9
زيست يازدهم.pdf -
*همه پتانداران اين سه عامل محافظتي را دارند.
هشت ماده كه مي توانند از سد خوني مغزي رد شوند: CO2 ، اوره ، ويتامين ها ، آب ، گلوكز ، اكسيژن ، آمينواسيد ، برخي داروها
نيمكره هاي مغز
نيمكره هاي چپ: 1- اطلاعات حسي از سمت راست بدن دريافت مي كند و حركات سمت راست بدن را كنترل مي كند.
2- توانايي رياضيات و استدلال 3- توانايي تكلم 4- نشاط و شادي
نيمكره راست: اطلاعات حسي از سمت چپ بدن دريافت مي كند و حركات سمت چپ بدن را كنترل مي كند.
2- مهارت هاي هنري 3- ناراحتي و اندوه -
به طور كلي يك مخ هفت شيار عميق دارد.اين شيارها در هر نيمكره چهار لوب مي سازد.
بزرگترين لوب مخ = لوب پيشاني
كار لوب هاي مخ
لوب پس سري: مركز پردازش و درك اطلاعات بينايي
لوب گيجگاهي: مركز پردازش و درك اطلاعات شنوايي
لوب آهيانه: مركز پردازش و تفسير حس لامسه
لوب پيشاني: استدلال و يادگيري
قشرمخ
بخش هاي قشرمخ : 1بخش قشرمخ- حسي : 1= اوليه: حس بينايي ، شنوايي ، حس پيكري(مثل درد) از اندام حسي مي گيرند.
2-ثانويه: اعمال نواحي اوليه را مفهوم سازي مي كند = تجزيه وتحليل
2بخش قشرمخ- حركتي: 1- اوليه: انقباض عضلات ارادي ، 2- ثانويه:كنترل حركات مهارتي
3بخش قشرمخ: برقراري ارتباط بين بخش هاي حسي و حركتي
جلسه 11
زيست يازدهم.pdf
@تجربیا -
https://forum.alaatv.com/topic/38040/جزوه-ی-زیست-دوازدهم?_=1631094984492
لطفا این تاپیک رو ببینید بچه ها -
بصل النخاع
همه انعکاس ها زیر نظر نخاع نیست بعضی از انعکاس ها زیرنظر مغز هستند.(بصل النخاع)
بخش هایی که در یادگیری نقش دارند: 1-مخ ، 2- مخچه ، 3- هیپوکامپ(سامانه لیمیپیک)
مخچه
مخچه از 7 قسمت اطلاعات میگیرد: 1- چشم ها (مهمترین) ، 2- گوش ها ، 3- پوست ، 4- مفاصل ، 5- ماهیچه ها ، 6- قسمت های دیگرمغز ، 7- نخاع
*همه اطلاعات حسی ، پردازش نهایی آنها در قشر مخ است.
تالاموس و هیپوتالاموس
هرنیمکره تالاموس جداگانه برای خودش دارد.
هیپوتالاموس: 1- گرسنگی ، 2- تشنگی ، 3- حفظ هم ایستایی بدن ، 4- دمای بدن ، 5- تعداد ضربان قلب(همکاری با بصل النخاع) ، 6- فشار خون(همکاری با بصل النخاع) ، 7- خواب ، 8- تنظیم اعمال برخی غدد درون ریز ، 9- تسهیل کننده زایمان (با هورمون اکسی توسین) ، 10- تنظیم آب بدن (هورمون ضدادراری)
*هیپوتالاموس در خواب نقش دارد.
سامانه لیمپیک
سامانه لیمپیک نهنج و زیرنهنج را به قشرمخ متصل می کند اما این دو را بهم متصل نمی کند. -
سامانه لیمپیک شبکه گسترده از نورون هاست.
هیپوکامپ بخشی از این سامانه است، افرادی که هیپوکامپ ندارند حافظه کوتاه مدت دارند اما حداکثر برای چند دقیقه.
*پیازهای بویایی اطلاعات بویایی را تقویت می کنند. اما پردازش نهایی این اطلاعات در قشر مخ است.
اعتیاد
همه اعتیادها جنبه روانی دارند اما همه اعتیادها جنبه جسمی (فیزیکی) ندارند.
مواد اعتیاد آور باعث تغییر در سیناپس و عملکرد یاخته های عصبی مرکزی ما می شوند.
در بحث اعتیاد به الکل بیشترین آسیب به لوب های پیشانی می رسد. -
تشریح مغز
از بطن 4 به بعد مایع مغزی نخاعی ، زیر لایه عنکبوتیه میره.
در سطح شکمی و پشتی دیده می شوند: پرده های مننژ ، نخاع ، پیازهای بویایی.
فقط در سطح شکمی دیده می شوند: پل مغزی ، مغز میانی ، بصل النخاع ، کیاسمای بینایی
کرمینه فقط در سطح پشتی دیده می شود.
اجسام مخطط در تنظیم حرکات ارادی (غیر ظریف ها)نقش دارند.
برجستگی های چهارگانه از جنس خاکستری اند و بخشی از مغز میانی هستند.
دو بخش بالایی جرستگی های چهارگانه درانتقال پیام بینایی نقش دارند و از دو بخش پایینی بزرگ ترند.
دو بخش پایینی برجستگی های چهارگانه در انتقال پیام شنوایی نقش دارند.
اپی فیز غده درون ریز است و هورمونی به نام ملاتونین ترشح می کند. -
نخاع
مغز همه اطلاعات را به واسطه نخاع دریافت نمی کند. برخی از آنها را به طور مستقیم از دستگاه عصبی محیطی دریافت می کند. همه پیام های حسی هم ازنخاع به مغز نمی روند نخاع خودش دستور را صادر می کند.
*طول ستون مهره نسبت به نخاع طویل تر است.
*انعکاس فرایندی سریع است و قطعا غیر ارادی است. هر نورون حسی ، حرکتی که در انعکاس نقش دارد قطعا میلین دار است.
وظایف نخاع: 1- قسمتی (نه همه) اطلاعات حسی مغز را تامین می کند. ، 2- قسمتی (نه همه) از پیام های حرکتی مغز را به دستگاه محیطی می دهد. ، 3- مرکز برخی از انعکاس ها
انواع عصب ها: 1- عصب حسی: دندریت (نورون حسی) + غلاف پیوندی
2-عصب حرکتی: آکسون (نورون حرکتی) + غلاف پیوندی
3- عصب مختلط: هم دندریت و هم آکسون + غلاف پیوندی
*تارعصبی به دندریت یا آکسون بلند می گویند.
*عصب مجموعه ای از دندریت یا آکسون ها (یا هم دندریت و هم آکسون) که غلاف پیوندی دور آن ها را گرفته باشد.
*در عصب حسی امکان دارد که ما آکسون هم ببینیم.
*31 جفت عصب نخاعی همه از نوع مختلط هستند.
غلاف : 1- درونی (میلین) ، 2- بیرونی (پیوندی)
هر یک از 62 تا عصب نخاعی دارای دو ریشه است : 1- ریشه پشتی (فرمان را می برد) ، 2- ریشه شکمی (فرمان را می آورد) -
دستگاه عصبی محیطی
دستگاه عصبی دو بخش دارد: 1- مرکزی ، 2- محیطی
محیطی : 1- حسی ، 2- حرکتی = 1- خودمختار(عصب دهی به ماهیچه صاف ، قلبی ، غدد) ، 2- پیکری(عصب دهی به ماهیچه مخطط)
خودمختار: 1- سمپاتیک (فعالیت حیاتی بیشتر ، فعالیت گوارشی کمتر) ، 2- پاراسمپاتیک (فعالیت حیاتی کمتر ، فعالیت گوارشی بیشتر)
*نورون رابط فقط در دستگاه عصبی مرکزی میتوان مشاهد کرد.
*هم پیکری و هم خودمختار میتوانند در انعکاس نقش داشته باشند. -
سلام ببخشید از جلسه 19 هم به بعد نیست یا من پیدا نمیکنم؟
-
هستی سلام عزیزم در سایت تمام جلسات هست جزوه جلسات هم فعلا دراینجا تا جلسه16 قرار داده شده بقیشم ان شاءالله در روزهای آینده بارگذاری میشه
@roghayeh-eftekhari خیلی ممنونم رقیه جانم
-
هر 62 عصب نخاعي ريشه شكمي آنها به دليل داشتن نورون حسي در بخش حسي دسته بندي مي شوند.
ريشه شكمي آنها به دليل داشتن نورون حركتي در بخش حركتي دسته بندي مي شود.
اگر نورون حركتي كه از ريشه شكمي بيرون ميايد ماهيچه هدفش مخطط باشد در بخش پيكري است. اگر ماهيچه هدف آن صاف باشد در بخش خودمختار است.
انعكاس نخاعي
*انعكاس نخاعي فقط در مهره داران است.
*هرگيرنده يك محرك خاص دارد.
*تقريبا انعكاس هاي نخاعي با درد آغاز مي شوند.
دو نوع سيناپس داريم : 1- سيناپس فعال با ناقل عصبي است. ( 1- مهاري : باعث تغيير پتانسيل مي شود اما باعث ايجاد پتانسيل عمل نمي شود. ، 2- تحريكي : ايجاد پتانسيل عمل در نورون هدف) ، 2- سيناپس غيرفعال بدون ناقل عصبي است.
سيناپس هاي فعال تحريكي + : نورون حسي با نورون رابط 1(در ماده خاكستري) ، نورون حسي با نورون رابط 2(در ماده خاكستري) ، نورون رابط 1 با نورون حركتي عضله دوسر(در ماده خاكستري) ، نورون حركتي عضله دوسر با ياخته هاي ماهيچه اي دوسر
سيناپس هاي فعال مهاري - : نورون رابط 2 با نورون حركتي عضله سه سر(در ماده خاكستري)
سيناپس غيرفعال : سيناپس نورون حركتي عضله سه سر با ياخته هاي ماهيچه اي عضله سه سر
جلسه 17
زيست يازدهم.pdf -
گيرنده ها
اگر بخشي از يك ياخته باشد : هدايت
اگر خود ياخته باشد : انتقال
*وقتي يك گيرنده در سيناپس باشد قطعا سلول پيش سيناپسي است.
گيرنده: 1- خود سلول:1- سلول غيرعصبي :تمايز يافته مثال = گيرنده چشايي زبان ، 2-سلول هاي عصبي (غير عصبي): تمايز يافته = سلول هاي استوانه اي و مخروطي
2- بخشي از سلول: انتهاي دندريت يا دندريت هايي از يك يا چند نورون حسي مثال = گيرنده هاي حواس پرتي
محرك بايد خاص گيرنده خودش باشد تا بتواند آن را تحريك كند.
در بعضي مواقع محرك خاص گيرنده هست اما گيرنده تحريك نمي شود چون محرك به اندازه كافي شدت ندارد.
در بعضي موارد محرك خاص گيرنده هست به اندازه كافي هم شدت دارد اما پيام عصبي توليد نمي شود چون گيرنده به آن محرك عادت كرده است در اين حالت گيرنده يا كمتر پيام عصبي توليد ميكند يا ديگه كلا پيام عصبي توليد نمي كند. البته اين پديده سازش براي همه گيرنده ها صادق نيست مثلا گيرنده درد