-
نوشتهشده در ۱۷ خرداد ۱۳۹۸، ۶:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زِ دوستان دورنگم همیشه دل تنگ است
فدای همت آن دشمنی که یکرنگ است -
نوشتهشده در ۱۷ خرداد ۱۳۹۸، ۱۵:۰۴ آخرین ویرایش توسط Marjan 77 انجام شده
اکنون اگر یار بیاید چه میشود
این انتظار گر به سر آید چه میشود
آن نازنین که در همه عالم فقط یکیست
گر روی خود به ما بگشاید چه میشود
اللهم عجل لولیک الفرج
-
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۸:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فرصت نماند و دل به تپش همعنان هنوز اهو گذشت و شوخی رقص غبار ماند
-
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۸:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بی کسی، دلهای غمگین
را کند غمخوار همغم، دل ما را نوازش کرد
و دل غم را نواخت#صائب_تبریزی
-
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نه چراغ چشم گرگی پیر
نه نفسهای غریب کاروانی خسته و گمراه
مانده دشت بیکران خلوت و خاموش
زیر بارانی که ساعتهاست میبارد
در شب دیوانهٔ غمگین
که چو دشت او هم دل افسردهای دارد
در شب دیوانهٔ غمگین
مانده دشت بیکران در زیر باران، آه، ساعتهاست
همچنان میبارد این ابر سیاه ساکت دلگیر
نه صدای پای اسب رهزنی تنها
نه صفیر باد ولگردی
نه چراغ چشم گرگی پیر#مهدی_اخوان_ثالث
#شعر -
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۵:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@naviddd-danaa چه بسی قلمتان متفاوت از دگران است و تایپی شبیه نامه های اداری زین پس نکته یتان را مورد توجه قرار میدهم
ممنون از توجهتان
پ ن:اسپم نگردد
%(#0030a8)[تار و پود هستیم بر باد رفت]
%(#0b3bb5)[اما نرفت]
%(#194ccc)[عاشقیها از دلم]
%(#2655cc)[دیوانگیها]
%(#3461d1)[از سرم...]- رهی معیری
-
@naviddd-danaa چه بسی قلمتان متفاوت از دگران است و تایپی شبیه نامه های اداری زین پس نکته یتان را مورد توجه قرار میدهم
ممنون از توجهتان
پ ن:اسپم نگردد
%(#0030a8)[تار و پود هستیم بر باد رفت]
%(#0b3bb5)[اما نرفت]
%(#194ccc)[عاشقیها از دلم]
%(#2655cc)[دیوانگیها]
%(#3461d1)[از سرم...]- رهی معیری
-
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۵:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@naviddd-danaa میدانی داشتم با فلانی بحث میکردم که نه فلان شعر در فلان کتاب ست بعد رفتم سوی کتاب دیدم اصلا شعری نیست آن نام کتاب ست کلا داشتیم اشتباه میزدیم
صدایش نپیچد سوتی بدی دادیم بماند ...
از اثرات نساجی
بافتن بسیار... -
@naviddd-danaa میدانی داشتم با فلانی بحث میکردم که نه فلان شعر در فلان کتاب ست بعد رفتم سوی کتاب دیدم اصلا شعری نیست آن نام کتاب ست کلا داشتیم اشتباه میزدیم
صدایش نپیچد سوتی بدی دادیم بماند ...
از اثرات نساجی
بافتن بسیار...نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۵:۴۵ آخرین ویرایش توسط اکالیپتوس انجام شده@naviddd-danaa یا شیخ اینان را در تو دلی باز گوی که اینجا اسپم میگردد و کاری بس ناشایست است
ملتفت به بحثتان بودم در بافتن توجه و عنایت کامل را لحاظ فرمایید زین پس
پ ن:اسپم نگردد
من از زمانی که قلب خود را گم کرده است میترسم
من از تصویر بیهودگی این همه دست
و از تجسم بیگانگی این همه صورت میترسم
من مثل دانش آموزی
که درس هندسه اش را
دیوانه وار دوست می دارد تنها هستم
و فکر میکنم...
و فکر میکنم...
و فکر میکنم...
و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
و ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی میشود.- فروغ فرخزاد
-
@naviddd-danaa چه بسی قلمتان متفاوت از دگران است و تایپی شبیه نامه های اداری زین پس نکته یتان را مورد توجه قرار میدهم
ممنون از توجهتان
پ ن:اسپم نگردد
%(#0030a8)[تار و پود هستیم بر باد رفت]
%(#0b3bb5)[اما نرفت]
%(#194ccc)[عاشقیها از دلم]
%(#2655cc)[دیوانگیها]
%(#3461d1)[از سرم...]- رهی معیری
-
اکالیپتوس این شعر رهی را دوستی تغییر دادی بود
خوراک دوستداران شعر و طرفداران ایرج خان فقط حیف که جایش آلا نیست ...نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۵:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! -
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۵:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۶:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#6f6ff2)[اگر روزی یقین کردی جهان جای کمی دارد]
%(#2525de)[چو من سر در گریبان کن،گریبان عالمی دارد]
|حسین جنتی|
- اسپم نداشتیم.
داشتیم؟
- اسپم نداشتیم.
-
نوشتهشده در ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۶:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۵:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۵:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قصه ی روز و شب من سخنی مختصرست
روز در خواب و خیالاتم و شب بیدارم ....مهدی اخوان ثالث
-
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۶:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بگذار آبها ساكن شوند تا عكس ماه و ستاره ها را در وجود خود ببینی. مولانا
-
نوشتهشده در ۱۹ خرداد ۱۳۹۸، ۶:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ما در این انبار گندم می کنیم *گندم جمع آمده گم می کنیم
می نیندیشیم آخر ما به هوش *کین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زدست *وز فنش انبار ما ویران شدست
اول ای جان دفع شر موش کن *و انگهان درجمع گندم کوش کن
گرنه موشی دزد در انبار ماست *گندم اعمال چل ساله کجاست
ریزه ریزه صدق هر روزه چرا*جمع می ناید در این انبار ما
حضرت_مولانا