-
دوستان دقت کنین که اسمش شعردانه است پس شعر بذارین و اسم شاعرشم میدونین بگین عااالی تر میشه.
ممنونم از همتون و پستای خوبتون آلااایی های مهربونخنده ی بیگانگان دیدم نگفتم درد دل
آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من...#شهریار
-
واعظان کین جمله در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می رسند، آن کارِ دیگر می کنند
صحبتی دارم به دانشمند مجلس، بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند؟!
حافظ -
بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم؟!
با غم انگیزترین حالت تهران چه کتم؟!
علیرضا آذر -
دست رو موهاش که می کشم میره عکس بعدی
-
کاش پیدایت کنم…
در این برکه ی سکوت شبهای غم..
دور شدم از تو…
خیلی دور..
دور تر از آنی که در وجودم هستی… -
هــــرڪہ فرهاد
شود در ره عشــــقهمه ڪــس
در نظرش شــــیرین استتهمت ڪفر بہ عاشق نزنید
عاشــــقے
پاکترین آیین است️
-
بگذار سر به سینه من تا بگویمت
اندوه چیست عشق كدامست غم كجاستبگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست درهوای تو از آشیان جداست#فریدون_مشیری
-
در من دو جُرعهـ زندگی ماندهـ
آن هم نجُنبی زود میمیرد ...
#علیرضا آذر
-
Amirbernosireplied to sky daughter on ۱۷ تیر ۱۳۹۶، ۱۳:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
کاش روزی آیَد کِه دِلَم هیچ تَمَنا نَکُنَد...
-
-
این پست پاک شده!
-
Dr.Saraaa در شعردانه گفته است:
«مَردی» بهـ این کهـ عشقِ دَه زن بودهـ باشی نیست
مردان ِ قدرتمند ، تنهــــا «یک نفـر» دارند
#اُمید صباغ نو
به یاد سه نفر سوختم:
اول %(#0dff00)[مادری] که چشم به او دوختم…
دوم %(#0dff00)[پدری] که مردانگی را از او اموختم…
سوم %(#0dff00)[رفیقی] که جز مرام و معرفت چیزی از او نیاموختم…
%(#dd00ff)[سلامتی همشون] -
باران.چو پیاپی شد گردند ملول از وی
وانگه که شود پنهان , وصلش به دعا خوانند -
«مَردی» بهـ این کهـ عشقِ دَه زن بودهـ باشی نیست
مردان ِ قدرتمند ، تنهــــا «یک نفـر» دارند
#اُمید صباغ نو
-
رسيد مژده كه ايام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنين نيز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر يار خاكسار شدم
رقيب نيز چنين محترم نخواهد ماند#حافظ
-
گر کسب کمال میکنی میگذرد
ور فکر مجال میکنی میگذرد
دنیا همه سر به سر خیال است، خیال
هر نوع خیال میکنی میگذرد…
#وحشی بافقی -
ﻛﺴﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ
ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﻛﺎﻏﺬ ﻳﻚ ﺳﻨﺪ ﻧﻴﺴﺖ
ﻫﻤﺎﻥ ﺟﻮﻫﺮ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥِ ﻳﺎﺭﺳﺖ
ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻣﻦ ﻳﻜﺠﺎ ﻣﮕﺮ ﻧﻴﺴﺖ ؟
#ناشناس؟ -
هزار بار پیاده طواف کعبه کنی
قبول حق نشود گر دلی بیازاری
........................خواهم گرفتن اکنون آن مایه صور را
دامی نهادهام خوش آن قبله نظر را
دیوار گوش دارد آهستهتر سخن گو
ای عقل بام بررو ای دل بگیر در را
اعدا که در کمینند در غصه همینند
چون بشنوند چیزی گویند همدگر را
گر ذرهها نهانند خصمان و دشمنانند
در قعر چه سخن گو خلوت گزین سحر را
ای جان چه جای دشمن روزی خیال دشمن
در خانه دلم شد از بهر رهگذر را
رمزی شنید زین سر زو پیش دشمنان شد
میخواند یک به یک را میگفت خشک و تر را
زان روز ما و یاران در راه عهد کردیم
پنهان کنیم سر را پیش افکنیم سر را
ما نیز مردمانیم نی کم ز سنگ کانیم
بی زخمهای میتین پیدا نکرد زر را
دریای کیسه بسته تلخ و ترش نشسته
یعنی خبر ندارم کی دیدهام گهر را
#مولانای_عزیز
-
هر چه به جز خیال او
قصد حریم دل کند
در نگشایمش به رو
از در دل , برانمــــش#مولانا
|•شبانه|
پست 9121 از 9239