-
نوشتهشده در ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ۲۰:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مرغ مینا ، نغمه ای خوش ساز کرد
دشت را سرشار از این آواز کرد.
کرد مدهوشی به آوایی حزین
نفخه طوبی و منظومی وزین
جان چنگی را سراسر شور ساختگوش دل را همدم ماهور ساخت
دلربایی کرد و در دل جا گرفت
کم کمک ، در باغ سینه پا گرفت
تشنه ای را ، وعده یک جرعه آب
خسته ای را نشئه یک لحظه خواب
تا بخواب افتادگان بیدار داد
عاشقان را مژده دیدار داد...... -
ای در دل من میل و تمنا همه تو
وندر سـر من مایه سودا همه تو
هرچنـــــد به روزگار در مینگرم
امروز هـمه تویی و فردا همه تونوشتهشده در ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! -
نوشتهشده در ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ۲۲:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو با قلب ویرانه ی من چه کردی
ببین عشق دیوانه ی من چه کردیدر ابریشم عادت آسوده بودم
تو با بالِ پروانه ی من چه کردیننوشیده از جام چشم تو مستم
خمار است میخانه ی من، چه کردی؟مگر لایق تکیه دادن نبودم
تو با حسرتِ شانه ی من چه کردی؟مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده با خانه ی من چه کردی؟جهان من از گریه است خیسِ باران
تو با سَقف کاشانه ی من چه کردی؟ -
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۸:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ﻫﻤﯿﻦ ﻋﻘﻠﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺳﺎزد
زﻣﺎﻧﯽ از ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻫﺎی ﻣﺎ اﻓﺴﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺳﺎزد
ﺳﺮ ﻣﻐﺮور ﻣﻦ! ﺑﺎ ﻣﯿﻞ دل ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻨﺎر آﻣﺪ
ﮐﻪ ﻋﺎﻗﻞ آن ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ دﯾﻮاﻧﻪ ﻣﯽ ﺳﺎزد...
#فاضل_نظری
-
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۸:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گفتم بدوَم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت ترین زلزله ها را
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخیِ نَه گفتـَنِمان را که چَشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچله ها را
یک بار هم ای عشق من! از عقل میاندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را
محمد علی بهمنی
-
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۸:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آنکه دوستش داشتم
مسافری بود
همیشه در دستهایش چمدانی و
در جیب هایش بلیطی برای نماندن بود
اما از لب هایش حرفی از رفتن نمی ریخت
-
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۸:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من
با تو می نویسم و می خوانم
من
با تو راه می روم و حرف می زنم
وز شوقِ این محال
که دستم به دست توست
من
جای راه رفتن
پرواز می کنم
-
چیکار میکنی اینجوری که دیوونه میشم
یا دلبریتو یکم کمترش کن
دلم عاشقِ بیشتر از این نذار عاشقت شم
داره میره قلبم بیا باورش کن -
بعد تو دیگه شاید کسی نتونه جاتو بگیره
ولی اون موقعی که باید نبودی که کنارم
مهم نیست بعدش اصلا نه نباشی بازم هستم
ولی منه دیوونه هنوز واسه تو دلواپسم -
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آنچه در غیبتت ای دوست به من میگذرد
نتوانم که حکایت کنم الّا به حضور -
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۹:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گمشده ی دارم
ای خود خود را بیاب -
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۹:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بس که دست و پا زدم در راه دوست
گاه بوسم دست خود،گه پای خویش
-
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۹:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ساده لوحان جنون از بیم محشر فارغند
بیم رسوایی نباشد نامهٔ ننوشته را -
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۹:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تن من قایق لنگر زده در طوفان است
خودم اینجا! دل من پیش تو سرگردان است -
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۹:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بیا مرداد اهواز مرا چون مهر تهران کن
من ابراهیم عشقم بر من آتش را گلستان کن
دلم را ارگ بم دانستی و لرزاندی ام حالا
بیا و تخت جمشید تنم را نیز ویران کن
بیابانم کویر لوت هستم شوره زاری خشک
هوایت را بدم در من مرا یکباره گیلان کن
من از اینکه ببافم موت را هرروز خوشحالم
تو هم هرشب برای خاطر من مو پریشان کن
برایم نامه ای بنویس و از حالت بگو با من
فقط در نامه ات نام مرا دیوانه عنوان کن -
تو با قلب ویرانه ی من چه کردی
ببین عشق دیوانه ی من چه کردیدر ابریشم عادت آسوده بودم
تو با بالِ پروانه ی من چه کردیننوشیده از جام چشم تو مستم
خمار است میخانه ی من، چه کردی؟مگر لایق تکیه دادن نبودم
تو با حسرتِ شانه ی من چه کردی؟مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده با خانه ی من چه کردی؟جهان من از گریه است خیسِ باران
تو با سَقف کاشانه ی من چه کردی؟نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! -
هر که او را همه چیزش هدفش بود
گر هدفش بگرفتی همه چیز بگرفتی
#فرصت -
نوشتهشده در ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۴:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اگر دریای دل آبی ست تویی فانوس زیبایش
اگر آیینه یک دنیاست تویی معنای دنیایش
تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن
تویعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن
تویعنی یک کبوتر را زتنهایی رها کردن
خدای آسمان ها را به آرامی صدا کردن -
بچه ها ترجمه تعریبم کلی دنگو فنگ داره
اقا اینم شد زندگی اخه -
نوشتهشده در ۲۲ آذر ۱۳۹۶، ۸:۰۸ آخرین ویرایش توسط konkoori 0 انجام شده