-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Dr-P-A-f آواره همچو خار هراسان ز باد مست
خاکستر خیال ز دستم عنان گسست -
@sara-66 تو ای خدای من شنو نوای من زمینو اسمان تو میلرزد به زیر پای من
-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست...
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست.
-
@miss-besharati تا تورا آن بو کشد سوی جنان
بوی گل باشد دلیل گل بنان -
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ناله ام در سینه ماند و استخوانم در گلو ..
تا خروش خفته را از دل برارم چاه کو؟
-
@miss-besharati وقتی دل سودایی میرفت به بستانها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان ها
-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از عشق من به هر سو در شهر، گفتگويي ست
من عاشق تو هستم، اين گفتگو ندارد.
-
این پست پاک شده!
-
@miss-besharati دل میرود ز دستم صاحبدلان خدارا دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
-
@miss-besharati آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم تا برفتی ز برم صورت بی جان بودم
-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست ..... تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
-
قانون مشاعره:
حرف آخر بیت مادر
با حرف اول بیتی که میخواییم بگیم یکی باشند
مثال:
من همانم که شبی عشق به تاراجش برد ( بیت مادر)
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد جز غم که هزار آفرین بر غم باد( بیتی که در جواب داده شده)اینم بیت مادر این تاپیک:
دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده%(#00ffd5)[کم مباش از درخت سایه فکن/هر که سنگت زند ثمر بخشش]
-
@tajrobi-nil شبروان مست ولای توعلی جان عالم ب فدای تو علی
-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت ... باز آید و برهاندم از بند ملامت
-
@miss-besharati تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
-
نوشتهشده در ۱۳ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خواستم بگویم من نیز حرف خویش رواست مثل دولتمند حرف درویش
حیف که این حرفی بیش نیست و در اخر درویش سربلند نیست
خواستم بگویم من درویش که یارم نیست جز یکی بیش
ناله ام در تاریکی خاموش دوستانم یکی مار یکی موش
می گزارم بر سفره ام حسرت اخ که نبود در جوانی برکت
یا حق برس به دادم هر چه باشد من نیز هستم نوه ی ادم
بر این دل تنگ خوبی روا کن مرا ز ارزویم در هوارها کن
-
@miss-besharati بشوی اوراق گرهم درس مایی
که علم عشق دردفتر نباشد -
خواستم بگویم من نیز حرف خویش رواست مثل دولتمند حرف درویش
حیف که این حرفی بیش نیست و در اخر درویش سربلند نیست
خواستم بگویم من درویش که یارم نیست جز یکی بیش
ناله ام در تاریکی خاموش دوستانم یکی مار یکی موش
می گزارم بر سفره ام حسرت اخ که نبود در جوانی برکت
یا حق برس به دادم هر چه باشد من نیز هستم نوه ی ادم
بر این دل تنگ خوبی روا کن مرا ز ارزویم در هوارها کن
RAMIN1380 نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم از یار شود رختم از اینجا ببرد