-
@sara-66 من نه آنم که دوصد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویمنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 من را به غیر عشق به نامی صدا نکن غم را دوباره وارد این ماجرا نکن
-
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت که جان برادر کارکرد -
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت که جان برادر کارکردنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 در نابسته ی احسان گشاده است
به هرکس انچه می بایست داده است -
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز -
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد بازنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم ارزوست
-
تورا من چشم در راهم شباهنگام در ان دم که می گیرند درشاخه تلاجن سایه ها رنگ سیاهی ....
-
تورا من چشم در راهم شباهنگام در ان دم که می گیرند درشاخه تلاجن سایه ها رنگ سیاهی ....
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 یارب به خدایی خداییت
وانگه به کمال پادشاییت
از عشق به غایتی رسانم
کو ماند اگرچه من نمانم -
اخراج شدهنوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۵۸ آخرین ویرایش توسط mohammad666666 انجام شده
مستم کن آنچنان که ندانم ز بیخودی در عرصه خیال که آمد کدام رفت
-
مستم کن آنچنان که ندانم ز بیخودی در عرصه خیال که آمد کدام رفت
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 تاتوانی دلی بدست اور
دلشکستن هنر نمیباشد -
در طریقت رنجش خاطر نباشد می بیارهرکدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت
-
در طریقت رنجش خاطر نباشد می بیارهرکدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 ترسم اي مرگ نيايي تو و من پير شوم آنقدر زنده بمانم كه ز جان سير شوم
-
ما در درون سینه هوایی نهفته ایم برباد اگر رود دل کا زان هوا رود
-
ما در درون سینه هوایی نهفته ایم برباد اگر رود دل کا زان هوا رود
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 درخواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
بادست اشارتم کرد که عزم سوی ماکن -
نشان یار سفرکرده از که پرسم باز که هرچه گفت برید صبا پریشان گفت
-
نشان یار سفرکرده از که پرسم باز که هرچه گفت برید صبا پریشان گفت
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 تو مو می بینی و مجنون پیچش مو تو ابرو او اشارت های ابرو
-
واعظ شهر چو ملک و شحنه گزید من اگر مهرنگاری بگزینم چه شود
-
واعظ شهر چو ملک و شحنه گزید من اگر مهرنگاری بگزینم چه شود
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 دانه اي را كه دل موري از آن شاد شود خوشي اش روز جزا تاج سليمان باشد
-
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان زاو شده ام بی سروسامان که مپرس
-
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان زاو شده ام بی سروسامان که مپرس
نوشتهشده در ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۳:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmohammad666666 سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم
-
میخواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت