-
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عـهد خریدار ندارد... -
دوش مرغی به صبح می نالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
-
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 غم دارم و غمگسار میباید و نیست
در دست من آن نگار میباید و نیست -
تو طاعت حق کنی به امید بهشت نه نه تو نه عاشقی که مزدوری تو
-
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 عشق باز آی که جانی به تنم باز آید
دل نیازار که دلبر به سر ناز آید -
دوش عقلم هوس وصل تو شیدا میکرد دلم آتشکده و دیده چو دریا میکرد
-
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 دل چو خون گردید، بی حاصل بود تدبیرها
کاش پیش از خون شدن دل از تو برمی داشتم -
مصلحت دید من آن است که یاران همه کاربگذارند و خم طره یاری گیرند
-
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 دوش عقلم هوس وصل تو شیدا میکرد
دلم آتشکده و دیده چو دریا میکرد -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66 دارد تمام عشق من از دست مي رود انگيزه هاي زيستن از دست مي رود
-
دارمت دوست به حدی که خدامیداند راز این قصه فقط بادصبا می داند
-
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم
-
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-s-100 دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هـزار آفــرین بر غم باد -
@m-s-100 دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم
-
دانی ز چه عشق گلرخان مطلوبست با بهر چه سار و سوزشان مطلوبست
-
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66
می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می جویمت چنانکه لب تشنه آب را -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66 تو درياي من بودي آغوش وا كن
كه مي خواهد اين قوي زيبا بميرد -
نوشتهشده در ۲۶ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sara-66 دستم به ماه مي رسد امشب، اگر كه عشق
دست مرا دوباره بگيرد، مگر كه عشق