-
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مي رود عمر عزيز ما، دريغا چاره چيست
دي برفت و ميرود امروز و فردا، چاره چيست -
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا دهن بسته ام از نوش لبان میبرم آزار
من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار
تا بهار است دری از قفس من نگشاید
وقتی این در بگشاید که گلی نیست به گلزار
شهریار
-
تا دهن بسته ام از نوش لبان میبرم آزار
من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار
تا بهار است دری از قفس من نگشاید
وقتی این در بگشاید که گلی نیست به گلزار
شهریار
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
مولانا -
تا دهن بسته ام از نوش لبان میبرم آزار
من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار
تا بهار است دری از قفس من نگشاید
وقتی این در بگشاید که گلی نیست به گلزار
شهریار
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328 روزوشب خوابم نمیاید به چشم غم پرست
بس ک دربیماری هجر تو گریانم چو شمع -
@javadm328 روزوشب خوابم نمیاید به چشم غم پرست
بس ک دربیماری هجر تو گریانم چو شمعنوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهunuccustoლed
عاشقانه را بی خیالی خوشتر است
نغمه از نی های خالی خوشتر است
عشق بازان لاابالی ت به پیش
تا شبا باید سوالی تر بپیش -
unuccustoლed
عاشقانه را بی خیالی خوشتر است
نغمه از نی های خالی خوشتر است
عشق بازان لاابالی ت به پیش
تا شبا باید سوالی تر بپیشنوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328 شب خواب دیدمت به بر خویشتن ولی
ان بخت کو که راست شود خواب عاشقان -
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@zahra-m1999
من می نه ز بهر تنگدستی نخورمیا از غم رسوایی و مستی نخورم
من می ز برای خوشدلی میخوردم
اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم
-
@zahra-m1999
من می نه ز بهر تنگدستی نخورمیا از غم رسوایی و مستی نخورم
من می ز برای خوشدلی میخوردم
اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328 در مشاعره... گفته است:
@zahra-m1999
من می نه ز بهر تنگدستی نخورمیا از غم رسوایی و مستی نخورم
من می ز برای خوشدلی میخوردم
اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم
منگر اندر ما مکن درمانظر
اندر اکرام وسخای خود نگر -
@javadm328 شب خواب دیدمت به بر خویشتن ولی
ان بخت کو که راست شود خواب عاشقاننوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهunuccustoლed
نی حریف هرکه از یاری بریدپردههااش پردههای ما درید
-
@javadm328 در مشاعره... گفته است:
@zahra-m1999
من می نه ز بهر تنگدستی نخورمیا از غم رسوایی و مستی نخورم
من می ز برای خوشدلی میخوردم
اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم
منگر اندر ما مکن درمانظر
اندر اکرام وسخای خود نگرنوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهunuccustoლed
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنممولانا
-
unuccustoლed
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنممولانا
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328 مهر خاموشی به لب پیش سخن چینان زدن
خار را خون در جگر ازحفظ دامان کردن است -
@javadm328 مهر خاموشی به لب پیش سخن چینان زدن
خار را خون در جگر ازحفظ دامان کردن استنوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهunuccustoლed
تا که تو را میبینم کار من اه کردن است
ای من به فدای تو, این چه نگاه کردن است -
unuccustoლed
تا که تو را میبینم کار من اه کردن است
ای من به فدای تو, این چه نگاه کردن استنوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328
تا چند زنم بروی دریاها خشت
بیزار شدم ز بتپرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت
-
@javadm328
تا چند زنم بروی دریاها خشت
بیزار شدم ز بتپرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328
ترکیب پیالهای که درهم پیوستبشکستن آن روا نمیدارد مست
چندین سر و پای نازنین از سر و دست
از مهر که پیوست و به کین که شکست
-
@javadm328
ترکیب پیالهای که درهم پیوستبشکستن آن روا نمیدارد مست
چندین سر و پای نازنین از سر و دست
از مهر که پیوست و به کین که شکست
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شدچند از پی هر زشت و نکو خواهی شد
گر چشمه زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد
-
@javadm328
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شدچند از پی هر زشت و نکو خواهی شد
گر چشمه زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328
قطعا ننشستم 720 تا شعرو بخونم پس امیدوارم این شعری ک میخوام بگم تو این 720 تا نباشه
دل میرود ز دستم
صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان
خوهد شد آشکارا -
@javadm328
قطعا ننشستم 720 تا شعرو بخونم پس امیدوارم این شعری ک میخوام بگم تو این 720 تا نباشه
دل میرود ز دستم
صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان
خوهد شد آشکارانوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهآلاله کامرانی در مشاعره... گفته است:
@javadm328
قطعا ننشستم 720 تا شعرو بخونم پس امیدوارم این شعری ک میخوام بگم تو این 720 تا نباشه
دل میرود ز دستم
صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان
خوهد شد آشکاراآمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بیوفا حالا که من افتاده ام از پا چرا -
آلاله کامرانی در مشاعره... گفته است:
@javadm328
قطعا ننشستم 720 تا شعرو بخونم پس امیدوارم این شعری ک میخوام بگم تو این 720 تا نباشه
دل میرود ز دستم
صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان
خوهد شد آشکاراآمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بیوفا حالا که من افتاده ام از پا چرانوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328
او را خود التفات نبودی به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم -
@javadm328
او را خود التفات نبودی به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدمنوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهآلاله کامرانی
مدتی در ره عشق تو دویدیم بس استراه صد بادیهٔ درد بریدیم بس است
-
آلاله کامرانی
مدتی در ره عشق تو دویدیم بس استراه صد بادیهٔ درد بریدیم بس است
نوشتهشده در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۱:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@javadm328
تو به من خندیدی و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم