هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
ریخت در پیمانه ام روز ازل از هر چه داشت
دید مقداری سرش خالی است، پس غم آفرید... -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۵:۵۷ آخرین ویرایش توسط jahad_121 انجام شده
خوابگاه
دانشگاه
خوابگاه
دانشگاه
خوابگاه
دانشگاه
و من به خاطر دومی
از همه چی می گذرم و تحمل می کنم اولی رواینجا هیچی هیچی هیچیییییی نداره
جز یک دانشگاه هم که خیلییی خوبه
اگر سطح علمی ش خوب نبود
بی شک بر می گشتم یا مهمان می شدم شیراز
اگر بتونم ترم ها تابستان یا ترم ها بالا تر تو این سال ها مهمان می شم
اینجا طاقت موندن ندارم هیچی نداره
حس کویر رو بهم میده
بافت شهریش اصلا انگار نه انگار مرکز استانه
نمی دونم شاید به خاطر مقایسه ای که همش تو ذهنم با شهرستان و شیراز می کنممن شدیدااا نیاز دارم به طبیعت سر سبز و کوه و
کوهنوردی یا پیاده روی کنار ابشار شهرمون️
اینجا
خبری از اینا نیست که نیست
و من زندانی شدم تو این خوابگاه و دانشگاه بین حجم زیاد درساماصلا م روحیه بچه ها که می رند بیرون رو نمی فهمم
د اخه تا کی می خوایید برید کافه و بازار و رستوران این محیط های مزخرفکه چی!؟ به این می گید بیرون رفتن!!!!؟؟؟
خیلی شهر خفنی هم هست!
بگم جاذبه جالبی داشته باشه
میگند داره ولی نه
هعیی اصلا از بافت شهری از اب هوا و هوا سرد و خشک ش
فقط حس کویر و خفقان و تو سرما رو بهم میده -
-
هعیی
دوباره کوه نوریدی ها صبح زود مون.
دوباره تابستون و بهار
دوباره اون پاییز پر شکوه خیابانن ها
دوباره اون خیابانی که افتاب نورش زیاد پیدا نمی شد از بین شاخه ها درخت هاامن
من
هعییی
صبوری می کنم. تا بهمن️🥺
که هوا هم اینجا زندانیست
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته استاندر این گوشه خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
باد رنگینی در خاطرمن
گریه میانگیزدارغوان پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کی بر این درۀ غم میگذرند؟ارغوان،
شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابیست هوا؟
یا گرفتهاست هنوز؟🥺
-
می دونم اونجا هم برگردم
تایم بین دو ترم
دلم برای دانشگاه و استادا و کلاس ها تنگ میشه🥺
زندگی
زندگی.
هعیییخیلی عجیبی خیلیی خیلیییییی
-
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۶:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
زمستان سخت اروپا در راهه واسه همین برای همدردی برق رو قطع کردن
-
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۶:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بیا بنویسیم روی خاک
رو درخت، رو پر پرنده، رو ابرا -
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۶:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آن شب که تو بی من
بودی گل ناز آن بزم طلایی
بگو یار که بودی -
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۶:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آن شب که فکندی
جان من بی دل در سوز جدایی
گرفتار که بودی -
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۶:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آغوشت در رقص طرب جای که بود
در گوشت آوای دلآرای که بود -
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۶:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
نمیدونم کی چی شد این فیس ناخوش موند رومون
-
این تازه تریلر زمستونه،
ببین خودش چقد خوبه دیگه. -
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۷:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هوا نمیتونه انقد گرم باشه
این منم که تب دارم -
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۷:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@AmirBarsam
-
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۷:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خدایا شکرتتتتتتت
-
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۹:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هعیی
-
نوشتهشده در ۲۴ آذر ۱۴۰۳، ۹:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بعد دوماه از فشار درسا تازه ان شدم
دیدم یه گروه اومده به اسم دانشجویان درسخون
ناناعت شدم توش نبودم
بای