هی زحمت بکش بشور بساب بچه بزرگ کن تهشم این

S.daniyal hosseiny
دیدگاهها
-
هرچی تودلته بریز بیرون۶ -
هرچی تودلته بریز بیرون۶میلاد که دختره
علی که گوگولیه
پرستو که نسترنه -
هرچی تودلته بریز بیرون۶فکر کنم فرزامو فقط من ندیدم
حافظ هم دیده دیگه انگار -
هرچی تودلته بریز بیرون۶یه سؤال زیبا
چه فشر آدمایی هیچ جوره تو کتتون نمیرن؟ -
قشنگترین تعریفشعرمو برای هدا فرستادم، با ذوق گفت ای کوفت! پرسیدمش یعنی چی؟ بالأخره ذوق یا کوفت؟
گفت: «بعضی شعریات اینجوریان که خیلی قشنگن ولی دلم نمیخواد تو نوشته باشیشون...» -
تحلیل امتحان نهایی فارسی یازدهم - قلمرو فکری
نگاه که میکنم، سؤالی رو نیازی نیست که توضیح اضافهتر بدم. اما حتما به نمونه سؤالات نگاه کنید بچهها. آگاهی داشته باشید از اینکه با چی طرف خواهید بود بهتون کمک میکنه.
اگر سؤالی بود بپرسید بچهها
دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
دانش-آموزان-آلاء
یازدهم
دوازدهم
-
تو رو خدا نرو پزشکیبحث دانش آموختن کلا عوض شده.
دلیلش شده پول درآوردن.
تقصیر هیشکی هم نیست!
مردم به شدت توی مشکلات دست و پنجه نرم میکنن و باعث شده که دنبال پول دویدن تبدیل به یه فرهنگ بشه.
نه ولش کن برو مهندس شو درکنارش اونم ادامه بده.
نه ولش کن برو دکتر شو در کنارش اونم ادامه بده.
مشکل این نیست که آدما دنبال پولن.
مشکل اینه که متاسفانه حقیقت اینه که باقی رشته ها کم دیده میشن و تمام توجه و تمرکز روی پزشکا و مهندساس...
هرکاری غیر از این دوتا توی ایران واقعا هزاران هزاران سختی داره...
هزاران هزار...
در کل حرفم اینه که تا پایه درست نشه نمیتونی کج بودن ساختمون رو درست کنی...
همینقدر کج میره بالا... -
سجعسلام.
توی این تاپیک میخوام براتون کلهم اجمعین سجع رو آموزش بدم که دیگه نه من ترس این رو داشته باشم که بلدین یا نه، نه خودتون.
باید بگم که از یک جایی به بعدِ این معلومات مختص بچههای انسانیه. پس از همین الآن بگم. اگه میخواین بگین که ما که رشتهٔ فلانیم چرا باید اینا رو بخونیم، باید بدونین که همیشه دونستن بهتر از ندونستنه. همونطور که امسال توی آزمون نهایی بچهها سؤال سجع اومد و بچهها بلدش نبودن.
بریم سراغ توضیحات:
خود واژهٔ سجع به معنای آواز فاخته و قمریه.
به نثری که سجع داشته باشه، میگیم نثر مُسَجَّع یا آهنگین.
نثر آهنگین نثریه که مثل شعر از موسیقی و قافیه برخورداره. یعنی چی؟ نمونههاش رو توی کتاب با نثرهای سعدی زیاد دیدین.
«منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت»
ما سه نوع سجع داریم:
سجع مطرف، متوازی و متوازن.
(بچهها حواستون باشه کسی از بچههای تجربی و ریاضی انتظار نداره اسم سجعها رو بلد باشن. من فقط میخوام اینا رو با اسم و منظم یاد بگیرین تا قاطی نکنین. اینکه سجع رو بشناسین و تشخیص بدین عبارتی سجع داره مهمه. نه اینکه دقیقا اسمش رو هم بیان کنین)
توضیحات هرکدوم از سجعها:
🟢 سجع متوازی:
سجع متوازی زمانی اتفاق میوفته که کلمات سجع هم در وزن یکسان باشن و هم در قافیه (حروف پایانی)
(اگه براتون سواله که وزن چیه، مقدمات تاپیکی که من درمورد وزن دارم رو بخونین
https://forum.alaatv.com/post/2473397 )
مثلا:
باران رحمت بیحسابش همه را رسیده و خوان نعمت بیدریغش همهجا کشیده.
با توجه به عکس دقت کنین بچهها:
۱) پس دقیقا انگار با یک بیت شعر و درواقع دو مصرع مواجهیم. برای همین کلمات رو زیر هم نوشتم.
۲) توی این جملات «رحمت و نعمت»،«همهجا و همه را» و «کشیده و رسیده» سجع متوازی دارن.
۳) کلمات «خوان و باران» و «بیدریغش و بیحسابش» هم سجع دارن ولی سجع متوازی نه. (جلوتر متوجه میشین چه نوع سجعی دارن)
🟢 سجع مطرف:
سجع مطرف زمانی اتفاق میوفته که کلمات فقط از لحاظ حروف قافیه یکسان باشن و از لحاظ وزنی، وزن یکسانی نداشته باشن.
مثلا:
محبت را غایت نیست. از بهر آنکه محبوب را نهایت نیست.
با توجه به تصویر دقت کنین بچهها:
۱) «غایت و نهایت» سجع مطرف ایجاد کردن. چون وزنشون یکی نیست ولی حروف پایانیشون قافیه ایجاد میکنه.
۲) «نیست» مثل ردیف شعری عمل میکنه.
۳) عبارت «از بهر آنکه» در جملهٔ اصلی رو ننوشتم. چرا؟ چونکه قیده. لزومی نداره بنویسیمش. میخوایم سجع دو عبارت رو بررسی کنیم.
۴)«محبوب و محبت» هیچ سجعی ندارن.
🟢 سجع متوازن:
سجع متوازن زمانی اتفاق میوفته که کلمات وزنشون یکی باشه ولی حروف پایانی یکسانی نداشته باشن.
مثلا
گاه از دیدن خط مکتوب مُنتعش و گاه از ندیدن روی مطلوب مُشتعل
با توجه به تصویر دقت کنین بچهها:
۱) کلمات «مشتعل و منتعش» و «خط و روی» دارای سجع متوازن هستن.
۲) کلمات «مطلوب و مکتوب» دارای سجع متوازی هستن.
این سه نوع سجع و تمام.
دیگه با دونستن این موارد، باید بتونین در مقابل نثرهایی که چشمتون بهش میخوره، آمادهٔ پیدا کردن سجع باشین و سجع براتون چیز عجیب و دور از ذهنی نباشه.
میتونین به عنوان تمرین، سجعهای عبارت «منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت» رو توی کامنتای پست بنویسین.
موفق باشین
دانش-آموزان-آلاء
دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
دوازدهم
یازدهم
دهم
-
افسردگی و کنکورSana Asadi 1
سلام. راستشو بخوای افسردگی توی جامعهٔ امروزی ما یه بیماری تقریبا همه گیره. اغلب ایرانیا دارن کم و بیش باهاش دست و پنجه نرم می کنن و فقط حدش کم و زیاد داره.
شاید این حرفی که من میزنم زیاد به مزاج همه خوش نیاد. اما توی ایران واقعا از بین هر ۱٠٠٠ تا مشاور و روانشناس،یکی اون وسط خوب درمیاد.یکی که اول خوب گوش میده، میفهمه و دقیقا تشخیص میده که باید به تو چی بگه. از کجا شروع کنه و به کجا ختم کنه. بقیه همه صرفا با تجویز قرص و دارو و پیچیدن نسخه های عجیب و غریب سعی میکنن بیمارا رو درمان کنن که این بیشتر شبیه پاک کردن صورت مسئله س تا حل کردنش!
من به عنوان یه دوست، میتونم بهت پیشنهاد کنم با یه فرد صمیمی که بهش اعتماد داری، راجب مسائلت حرف بزنی.از دردا و مشکلاتت و فکرای توی سرت بگی و خالی بشی.اونقدرررررررر بگی تا دیگه چیزی برای گفتن نداشته باشی... و باور کن که همیشه گفتن غم، نصف سنگینی روی دوشت رو کم میکنه... بعد از گفتن و تخلیه شدن و دیدن حس همدردی،نوبت به این میرسه که اصلاح کنیم.اگه قراره با چیزی کنار بیایم،کنار بیایم. اگه قراره چیزی رو حل کنیم،حل کنیم و تمامی موارد دیگه. درحال حاضر اینجوری که به نظر میاد تو با یه حجم عمیقی از افکاری که توی ذهنت جا گرفتن و خیلی وقته از گفتنشون میترسی، داری دست و پنجه نرم میکنی که اگه اینجوری باشه اصلا خوب نیست...
میتونم راهای دیگه ای رو هم بهت پیشنهاد کنم! مثه گوش دادن به موسیقی یا سرگرم کردن خودمون با فیلم و کتاب یا رفتن به کلاسایی که بهشون علاقه داریم و چسبیدن به هنرایی که برامون جذابن و و و و. ولی خب میدونم که اینا صرفا شبیه استامینوفن برای بدن درد عمل میکنن! و به محض اینکه استامینوفن تموم میشه،دوباره همه چیز شروع میشه...
یا اگه نظرت با من مخالفه و حس میکنی روانشناس خیلی بیشتر میتونه کمکت کنه، تو به عنوان یه دختر نوجوون، میتونی بشینی خیلی شیک و مجلسی به نزدیکترین فردت توی خانواده راجب مسئله ای که وجود داره بگی تا از اون کمک بخوای برای جلب رضایت بقیه. اگه خودت میترسی با خانواده مطرح کنی و فکر میکنی که اونا درمیان میگن چرت و پرت میگی و الکیه، اون شخص راحت تر میتونه راضیشون کنه. حتی اگه باز هم نشد، میتونی بهشون بگی اگه خیلی معتقدن تو داری چرت میگی، دستتو بگیرن یه جلسه ببرنت پیش روانشناس و بعد جلسه روانشناس خودش براشون توضیح بده که وضعیت تو چجوریه.
تو امسال سال به شدت حیاتی ای رو داری و اگه روح آماده نباشه برای انجام کاری،عملا جسم هیچوقت تن به هیچ کاری نمیده...
امیدوارم که بالاخره یه راه نجاتی پیدا کنی.
حتی اگه خواستی، میتونی با خودم راجب مسائل و درگیریا صحبت کنی و تا آخرین حد توانم بهت کمک میکنم که از این اوضاع دربیای...
خیلی حرف زدم. ببخشید که طولانی شد. اما به نظرم لازم بود -
افسردگی و درس!!مریم ملک محمدی
sara cherry
حرف اولم صرفا به مریم خانم هستش و بعد با جفتتون کار دارم...
شما همینکه به خاطر افسردگی ای که ازش حرف میزنید میرید دکتر خیلی خوبه و خیلی کمکتون میکنه و همچنان اینو ادامه بدید و روند درمان رو کامل کنید تا همه چیز خوب و عالی بشه. چون تا وقتی روح خسته باشه، جسم حوصلهٔ هیچی رو پیدا نمیکنه...
بعد از اون هم تلاش کنین یه سری علاقه مندی هایی رو درکنار درس ادامه بدید تا همه چیز روی روال قشنگ و جذابی پیش بره
اما از اینجای حرفم به بعد رو به جفتتونه. بچه ها، باور کنید هیچوقت دیر نیست
️
من نمیدونم دیگه به چه زبونی باید بگم. بابا اصن من خودم از عید شروع کردم به خوندن!!!
از عید!!! رتبمم خوب شده. جوری شده که بالاخره خودم راصی بودم و منتظر اعلام نتایجم.
باور کنید همینکه شما توی تابستون دارید درس میخونید نسبت به هشتاد درصد داوطلبا زودتر شروع کردید!!! نکتهٔ مهم این نیست که کی شروع میکنی. مهم اینه که تا کی دووم بیاری...
خودتون برید تاپیکای بچه های پارسالو ببینید.
طرف از سال دهمش برای کنکورش داشت میخوند. ولی بعد عید پارسال خسته شده بود. خب این به چه دردی میخوره؟؟؟
مهم اصن اون آخرشه... مهم اون امیده س. مهم خسته نشدن تهشه...
هی هرروز بشینی به خودت بگی وای دیر شد دیر شد. آره! خب واقعا تهش دیر میشه!
هرروزت با وای دیر شد دیر شد میگذره و تهش هیچ کاری نمیکنی. چون همشو با استرس انجام میدی...! به درد هیشکی هم نمیخوره.
من الآن به تمام دوستای کنکوری خودم گفتم به هیچ وجه تابستون رو به خودشون سخت نگیرن و تلاش کنن از تابستون بیشتر به عنوان تفریح استفاده کنن و بعد ذره ذره بکشونن خودشونو سمت درس. اینقدر استرس الکی به خودتون وارد نکنین.
به خدا بچه هایی رو داشتیم که اردیبهشت شروع کردن به خوندن... من اصن اینکارو پیشنهاد نمیکنم. به هیچ وجه! ولی میخوام بدونید اینی که هی دارید استرس به خودتون وارد میکنید، کاملا الکی و بی معنیه. به هیچ دردی نمیخوره و تازه اشتباه هم هست. دیر نیست. به هیچ وجه دیر نیست.
ما همه مون از برنامه هامون عقب می افتیم و افتادیم و خواهیم افتاد. ولی اصن خاصیت برنامه همینه که باید قابل جبران باشه... میرسونید خودتونو. نگرانش نباشین -
هرچی تو دلته بریز بیرون 5یه بار دیگه و بدترینش.
این بود که مهمون داشتیم.
بعد فهمیدم میخوان برن.
اومدم یعنی حالا اظهار ناراحتی کنم از اینکه دارن میرن و ای کاش نرن و فلان.
خواستم بگم:«آخرش میخواین برین؟»
ولی
گفتم:
«بالأخره دارین میرین؟»
هیچی دیگهههه
اشک میریختم اصننننننن
️
-
حالم خوب نیست...نگار سلیمانی
کاش لاأقل محتوای خود تاپیک رو تمام و کمال میخوندید! -
هرچی تو دلته بریز بیرون 5به مولا هرکی دیگه بحث راه انداخت جفت پا میرم تو حلقش
همیار را عصبانی نکنید
#آهِ_همیار -
احساس تنهاییReyhan Hmi
راستش راه حلش رو ما نباید بدیم. تو باید پیداش کنی...
این روزا هم همه مون این حس و داریم...
کم یا زیاد. ولی بالأخره هست.
توی انجمن خودمون میتونی دوستای خوبی پیدا کنی. کسایی که تقریبا باهات حس و حال مشترکی داشته باشن.
میدونم که یه رفیق خوب تا چه حد میتونه باعث انگیزه و روحیه گرفتن باشه. میدونم که تا کجا میشه حالت کنار یه نفر خوب باشه. ولی خب... شرایط همینیه که داری میبینی.
نمیتونم بهت راهکار بدم.صرفا میخوام بگم اگه احساس تنهایی داری، (به صورت کلیشه وار باید بگم که) خودت باید هوای خودتو داشته باشی. جوری که حس کنه خیلی پشتوانهٔ محکمی داره. راستش خودت به خودت خیلی نیاز داره...
از طرفی هم ما اینجا یه خانواده ایم... و تا جایی که از دستمون بر بیاد، تلاش میکنیم که حس تنهایی رو از روی دوشِت برداریم... -
هرچی تو دلته بریز بیرون 5 -
دارم دیوونه میشمF Gh 1
خیلی باید بنویسم برات. قول بده تا تهش حوصلت سر نره
نمیدونم دختری یا پسر. و خب این روی حرفایی که باید بهت بزنم تأثیر داره. پس هر دوتا رو میگم که دیگه کارو کامل انجام داده باشم...
اول از همه میخوام اینو بهت بگم که لطفا دیگه هیچوقت از عبارت به آخر خط رسیدم استفاده نکن. چون تا لحظه ای که وجود داری، هنوز تا آخر خط راه هست.
درمورد این حرف زدی که با خانواده به مشکل خوردی و نمیتونی صحبت کنی باهاشون. اکثر ماها خیلی وقته که از خانواده هامون از لحاظ روحی جدا شدیم. متأسفانه اکثر خانواده ها معتقدن که بچه فقط و فقط نیازهای مادی داره. یعنی اگه کسی پول شما رو تا حتی الامکان تأمین کرده باشه. معتقده که سنگ تموم گذاشته و شما اگه ذره ای از هرچیزی ناراحت باشی به معنای واقعی کلمه گستاخ و بی چشم و رویی... اما خب همهٔ ما میدونیم که گاهی اوقات فقط نیاز به یه هم صحبت داریم. صدبرابر پول! من به شخصه از همون اولش توی خونواده گوش شنوا نداشتم. به خاطر همین باید یاد میگرفتم که مشکل من مال خودمه و خودم باید حلش کنم. تو هم باید تلاش کنی که بیشتر از بقیه، به خودت نیاز داشته باشی...
امیدوارم که مشکلت با خانوادهت حل بشه.اما خیلی نگران نباش و خیلی غصه نخور. تلاش کن که باز اعتمادشون رو به دست بیاری و خطایی که انجام دادی رو درست کنی.
میشه به راحتی دوست پیدا کرد. دوست و یه هم صحبت عالی واقعا به تو کمک میکنه تا با مسائلت خیلی راحت تر و سریعتر کنار بیای. اینجا توی انجمن دوستای خیلی زیادی میتونی پیدا کنی و باهاشون راجب مسائل و درگیریات حرف بزنی.
راه های جایگزین هم هست. مثل نوشتن، موزیک گوش دادن و توی یه اتاق بلند بلند راجب درگیریا حرف زدن. و اگه پسری، چون برات راحت تره، قدم زدن... البته خیلی از راهای دیگه ای هم هست که خب مسلما اینا مرتبط با حس و حال آدمه...
استقلال روحی هم چیزی نیست که یهویی پیش بیاد. پله پله و آروم آروم باید ساخته بشه. نه خیلی عجله کن و نه خیلی بترس. البته اینم بگم استقلال روحی به این معنی نیست که ما دیگه کلا با هیشکی درمورد هیچی حرف نزنیم! نه! بالأخره همهٔ ما به لطف انسان بودنمون نیاز به هم صحبت داریم...
و در آخر، گریه کن. گریه کردن حق توعه... نعمتیه که بهت داده شده و تو حق استفاده رو ازش داری... گریه کردن باعث تخلیهٔ افکار منفی و درد میشه. تو حق داری که آروم باشی... -
هرچی تو دلته بریز بیرون 5یه سری از آدما هستن که فکر میکنم دست خودشون نیست.
تاب و توان نگه داشتن حرفا رو ندارن.
اینا هرچقدرم بخوان رازدار باشن نمیتونن. تهش باید به یکی بگن تخلیه بشن.
شایدم من و امثال من برعکسیم که نیاز نداریم رازای بقیه رو به کسی بگیم تا آروم بشیم...
نمیدونم کدومش منطقیه.
ولی در کل... رازاتونو به اینجور آدما نگین.
مهم نیست چند سالشونه.
مهم نیست چقدر بزرگ شدن.
مهم نیست چقدر بالغ شدن.
هیچکدومش مهم نیست.
اینا هیچوقت قرار نیست رازتون رو نگه دارن...
اینا هیچوقت تغییر نمیکنن.
مثه من باخت ندین... :))))) -
شروع از بهمنVenus Svsvhjwnssh
چقدر ترسیده...
چقدر حیرون...
چقدر غمگین...
خیلی وقت بود توی موضوع سؤالات مشاورهای نیومده بودم. ولی الآن فکر میکنم یکم نیازه که نه تنها حرف بزنم، بلکه زیادهگویی هم بکنم.
ببین منو.
همهٔ اینایی که گفتی اصن باشه.اصن قبول. هرچی تو گفتی قبول. تا اینجاش نخوندی؟ قبول. دهم و یازدهمت رو نخوندی؟ قبول. تلاش نکردی؟ قبول. افسردگی گرفتی؟ قبول. بیاراده و سست شدی؟ قبول. همممهش قبول.
ولی اگه میخوای پاشی شروع کنی، بسمالله.
من قلباً اعتقاد دارم که ماهی رو هروقت از آب بگیری تازهس.
منِ سید دانیال حسینی، خودم برای کنکور خوندن سفت و سخت رو از عید و بعد عید شروع کردم. سه ماه! و خداروشکر نتیجه هم خوب شد.
اگه میخوای شروع کنی، پاشو. همهٔ اینایی هم که گفتی، فدای سرت!
این خبرای چرت و پرتی که از چپ و راست میخونی رو ول کن. اینکه اگه از دهم شروع نکنی دیگه دیره، اینکه از تابستون نخونده باشی فلانه، اینکه کنکوریا سه ساعت میخوابن و و و و و و. همهٔ اینا مزخرفه! باور کن.
خیلی از بچهها هستن از دهم شروع میکنن به خوندن. ولی دیگه این آخرا خسته میشن. دیگه تلاش نمیکنن... یهو از همممهچیز خسته میشن به خاطر فشار زیاد تمام این سه سال و همهچیز آخرش خراب میشه.
من از تو میخوام که برای خودت هم که شده، از همین الآن پاشی. از همین الآن تلاش کنی. برنامهریزی کنی و اون نتیجهای که حقش رو داری، بگیری و هیچوقت از «دیگه دیر شده» توی زندگیت استفاده نکن...تلاشتو بکن. تا اونجایی که میتونی.
حالا ممکنه یکی بیاد زیر کامنت من بنویسه،«آره حتی شب کنکور هم دیر نیست بخوای بخونی». دلم میخواد بگم که چرا. این دیره. برای اون کنکور دیره. ولی اگه اون آدم تصمیم گرفته باشه که شروع کنه، از همونجا میتونه برای سال بعدش بخونه.
خلاصه که من منتظرم که بیای اینجا و بهم بگی پاشدم،شروع کردم و حالا حالم خوبه. -
بهترین میراث از تودلی 5@AmirBardia
=)))))
تا قبل «بهترین»هایی که نوشته بودی همهچی خوب بود.
من ننویسم دیگه... اونایی که بلدن بلدن، اونایی که بلد نیستن هم بلد نیستن... -
هرچی تودلته بریز بیرون۶بابابزرگمم بنده خدا سال نود و یک فوت شد.
یه بار اومد به خوابم کلا.
شاید ۹۵ اینطورا.
دم در خونه دیدمش گفتمش عه باباجون تو که مرده بودی
یه نگاه چپی بهم کرد. سوار ماشینش شد و رفت
بنده خدا خیلی حال و حوصله نداشت.