-
نوشتهشده در ۱۰ فروردین ۱۳۹۷، ۱۵:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشستعشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بودسجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه اوگفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ایجام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده اینشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنیخسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکنمرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستمگفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منمسال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختیعشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختمکردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشدسوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبتروز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلیمطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنیحال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بودمرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم.– شعر از: مرتضی عبداللهی
.
.
چقد این شعرو دوست دارم...... -
نوشتهشده در ۱۰ فروردین ۱۳۹۷، ۱۷:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من یک دختر ایرانیم... بدان....!!
"حوای " کسی نمیشوم .که به هوای دیگری برود.تنهاییم را با کسی قسمت نمیکنم .که روزی تنهایم بگذارد...روح خداست که در من دمیده شده و احساس نام گرفته.. ارزان نمیفروشمش..دستهایم بالین کودک فردایم خواهد شد..بی حرمتش نمیکنم و به هر کسی نمیسپارمش..
باران بی وقفه این روزها..هوای عاشقی به سرم می اندازد..
لبریزم از مهر اما استوار.!"سودای دلم " قسمت هر کسی نیست..عشق حوای ایرانی ، با شکوه است و بزرگ ..آدمی را برای همراهی برمیگزیند ..شریف..لایق.. فروتن..عاشق..!!
+دخترا حواستون به خودتون باشهــــــ
-
نوشتهشده در ۱۰ فروردین ۱۳۹۷، ۱۷:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آدمــڪ زندگـــــــــے زیـــــباســــــــــــتـ بـــــخنـــــدツ
آدمـڪ مـــــرگـ همــــین جـــــاســــــتـ بــــــخنـــــدツ
آدمـڪ خـــــر نشــــوے گــــــــــــــریــــــــﮧ کــــنیღ
ڪـل دنـــــیـــــا ســـــرابـ اســـتـ بــــــخنـــــدツ
دســــتـ خـــطـــے ڪـﮧ تــــو را عـــــاشـق ڪـرد،شوخـــے ڪـاغــذے مـــاســــتـ بــــــخنـــــدツآטּ خــــدایے ڪــﮧ بــــزرگـــتــــر خـــــــوانـــــدے ، بـﮧ خـــــدا مــــــثـــل تــــــو تـــــنهـــاســتـ بــــــخنـــــد
-
نوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ۸:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتی شانه رد می شود از میان تار تار موهایت و می رقصد دندانه های آن میان موج خروشان موهایت و مثل هر روز می بافی شان...من هم می بافم هر روز خیال و رویا و حسرت با تو بودن را...
#فاطمه_یزدی
-
سلسله موی دوست، حلقهٔ دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
گر بزنندم به تیغ، در نظرش بیدریغ
دیدن او یک نظر، صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد، که دوست دوست تر از جان ماست ...
#سعدی -
نوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ۹:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
می توان از قصه ی فرهاد این را برگرفت!
مرد اگر عاشق شود کوهی نمی ماند دگر!#علیرضا_تقی_زاده
-
نوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ۹:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حرفهای ما هنوز ناتمام ....
تا نگاه میکنی :
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر می شود
آی .....
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود!قیصر امین پور
-
نوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ۹:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ۲۰:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شبِ مهتاب و فلک خواب و طبیعت بیدار
باز آشوبگرِ خاطر شیدا شده ای...
#شهریار
-
نوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ۲۰:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شمع وقتي داستانم را
شنيد آتش گرفت
شرح حالم را اگر
نشنيده باشي راحتي#فاضل_نظري
-
نوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ۲۰:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گاهی میان خلوت جمع
یا در انزوای خویش
موسیقی نگاه تو را
گوش میکنموز شوق این محال
که دستم به دست توست
من جای راه رفتن
پرواز میکنم#فریدون_مشیری
-
نوشتهشده در ۱۱ فروردین ۱۳۹۷، ۲۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ماجرای من و معشوقِ
مرا پایان نیست
هر چه آغاز ندارد
نپذیرد انـــجام#حافظ
-
نوشتهشده در ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ۳:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من که در تُنگ
برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم؛
غمِ دریا دارم..!#فاضل_نظری
-
نوشتهشده در ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ۳:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دوست دارم با تمام وجودم
تویی را که هنوز نه دیده ام
و نه می شناسم
قولت را به درختهای
پر شکوفه داده ام
به بهار آمدنت
به فصل باران و
قطره های نوازشگرش
پاییزی که معنای
کوچ را نمی داند
تابستان داغ آغوشت
و به زمستانی که
همه شبهایش یلدای
با تو بیشتر بودن است#فاطمه_یزدی
-
نوشتهشده در ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ۱۴:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دوستش دارم ولی این
راز
باشد بین ما...هر کسی را دوست دارم زود
شوهر
میکند : / -
نوشتهشده در ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ۱۵:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گفتم گرفتارم خدا گفتی که آزادت کنم
گفتم گنه کارم خدا گفتی که عفوت میکنم
گفتم خطا کارم خدا گفتی که می بخشم خطا
گفتم جفا کارم خدا گفتی وفایت میدهم
گفتم صدایت میکنم گفتی جوابت می دهم
گفتم ز پا افتاده ام گفتی بلندت میکنم
گفتم نظر بر من نما گفتی نگاهت می کنم
گفتم بهشتم می بری؟ گفتی ضمانت می کنمگفتم که من شرمنده ام گفتی که پاکت می کنم
گفتم که یارم می شوی گفتی رفاقت میکنم
گفتم ندارم توشه ای گفتی عطایت میکنم
گفتم دردمندم خدا گفتی مداوایت کنم
گفتم پناهی نی مرا گفتی پناهت می دهم
خدایا مرسی که هستی:) -
نوشتهشده در ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ۱۵:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اینکه در قلب منی
تکرار میخواهد مگر..؟عاشق باران شدن
اصرار میخواهد مگر...؟با سکوتت حال
دنیا را عوض کردی بگو....لحظه لحظه جانمی,
اقرار میخواهد مگر..؟
-
نوشتهشده در ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ۲۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ديگران را اگر از ما خبري نيست چه باك!
نازنينا؛تو چرا بي خبر از ما شده اي...؟#شهریار
-
نوشتهشده در ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ۲۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
من یک جاده ام
میآیم،
بیآنکه آمده باشم !
میرسم،
بیآنکه قدم بردارم !
به دور دست جاده نگاه میکنم ،
پیش پای توام ...#شمس_لنگرودی
-
نوشتهشده در ۱۲ فروردین ۱۳۹۷، ۲۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مدتى هست
به دلسوزىِ خود
مشغولم...!#فریدون_مشیری