-
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sarab تو را من یاد می ارم همه هنگام نه چون نیما که میگوید شباهنگام
-
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تــا هــســتـم ای رفـیـق نـدانـی کـه کـیـسـتـم
روزی ســراغ وقــت مــن آئــی کــه نــیـسـتـم -
تــا هــســتـم ای رفـیـق نـدانـی کـه کـیـسـتـم
روزی ســراغ وقــت مــن آئــی کــه نــیـسـتـمنوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@sarab میگفت که میمیرد یک لحظه جدا از من
یک لحظه جدا گشتیم با آن دگری پیوست -
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sarab دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
ازچه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم -
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@s-m66
یار آن بود که صبر کندبر جفای یارترک رضای خویش کند بر رضای یار
-
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sarab تو از هر در که باز آیی بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی -
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sarab روز ماه رمضان زلف میفشان که فقیه
میخورد روزه خود را به گمانی که شب است -
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sarab از دلت را مکن فاش به نامحرمان
در بر مامحرمان راز گشودن خطاست -
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sarab زیرکانه قانعت کردم که یک قرآن بس است
تا که امشب را در آغوش خودم احیا کنی -
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sarab مرسی از همراهیتون من باید برم شبتون خووش
-
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@s-m66
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانمبا کافران چه کارت گربت نمی پرستی
-
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@s-m66
عالیییییییی عزیزم
مرسی از همراهیت من باید برم شبت خوش -
نوشتهشده در ۹ آذر ۱۳۹۷، ۱۸:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@sarab یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخوانه ندارد