-
وااااای بچه ها بازی دیشبو دیدین؟
من یادم رفت ببینم
باورم نمیشه یادم رفت
الان یهو یادم افتاد -
وااااای بچه ها بازی دیشبو دیدین؟
من یادم رفت ببینم
باورم نمیشه یادم رفت
الان یهو یادم افتادنوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۵، ۷:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
وااااای بچه ها بازی دیشبو دیدین؟
من یادم رفت ببینم
باورم نمیشه یادم رفت
الان یهو یادم افتادمن که خیلی وقته فوتبال ندیدم!
-
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۵، ۷:۳۲ آخرین ویرایش توسط یه دوست انجام شده
خیلی قشنگه بخونید
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه ... -
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
وااااای بچه ها بازی دیشبو دیدین؟
من یادم رفت ببینم
باورم نمیشه یادم رفت
الان یهو یادم افتادمن که خیلی وقته فوتبال ندیدم!
@Dr.Bernosi در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
@ROOHIA در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
وااااای بچه ها بازی دیشبو دیدین؟
من یادم رفت ببینم
باورم نمیشه یادم رفت
الان یهو یادم افتادمن که خیلی وقته فوتبال ندیدم!
منم خیلی وقته ندیدم اما دیشب میخواستم ببینم
برنامه ریزی کرده بودم براش
باورم نمیشه چطور یادم رفت... -
خیلی قشنگه بخونید
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه ...نوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۵، ۷:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهیه دوست در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
خیلی قشنگه بخونید
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه ...عالی بود
-
یه دوست در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
خیلی قشنگه بخونید
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه ...عالی بود
@Dr.Bernosi در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
یه دوست در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
خیلی قشنگه بخونید
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه ...عالی بود
ممنون
-
خیلی قشنگه بخونید
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه ...نوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۵، ۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهیه دوست در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
خیلی قشنگه بخونید
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه ...مثل ادمایی که فراموش میشن!
-
نوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۵، ۷:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
یه دوست در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
خیلی قشنگه بخونید
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه ...مثل ادمایی که فراموش میشن!
@Dr.Bernosi در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
یه دوست در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:
خیلی قشنگه بخونید
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته
باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،
اونوقت دلش میشکنه ...مثل ادمایی که فراموش میشن!
مث ادمایی که فراموش میشن....
ولی کم پیدا میشه ادمایی شبه اون دختر که که هنوزم دوست دارن -
نوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۵، ۷:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
اگر کسی خوبی های تو را فراموش کرد،
تو خوب بودن را فراموش نکن. -
نوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۵، ۷:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تاریخ علم همچین جمعی رو کمتر یکجا دیده.حاضران در عکس
از راست به چپ
ردیف سوم (ایستاده):
لئون بریلوئین - رالف فاولر - ورنر هایزنبرگ (نوبل فیزیک 1932) - ولفگانگ پائولی (نوبل فیزیک 1945) - ژولز امیل ورشافلت - اروین شرودینگر (نوبل فیزیک 1933) - تئوفیل دیداندر-ادوارد هرزن - پل اهرنفست - امیل هنریوت - آگوست پیکارد
ردیف دوم:
نیلز بوهر (نوبل فیزیک 1922) - مکس بورن (نوبل فیزیک 1954) - لوییس دیبروگلی (نوبل فیزیک 1929) - آرتور کامپتون (نوبل فیزیک 1927) - پل دیراک (نوبل فیزیک 1933) - هنریک کرامرز - ویلیام براگ (نوبل فیزیک 1915) - مارتین نادسن - پیتر دبیه (نوبل شیمی 1936)
ردیف اول:
اوون ریچاردسون (نوبل فیزیک 1928) - چارلز ویلسون (نوبل فیزیک 1927) - چارلز گویه - پل لانگهوین - آلبرت اینشتین (نوبل فیزیک 1921) - هنریک لورنتز (نوبل فیزیک 1902) - ماری کوری (نوبل فیزیک 1903 و نوبل شیمی 1911) - مکس پلانک (نوبل فیزیک 1918) - اروینگ لنگمویر (نوبل شیمی 1932) -
بخونید قشنگه
ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﮔﻔﺖ :
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
مثل آدم بزرگــا؟!
ﭘﺴﺮﮎ
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :
ﻧـــــﻪ ؛ ﻧـــــﻪ !!
ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﮑﯽ ... -
نوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۵، ۷:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۵، ۷:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۵، ۷:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
-
نوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۵، ۷:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
-
نوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۵، ۷:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
توصیه پرفسور سمیعی به دانش آموزان و دانش جویان کشور
مهمترین چیز تمرکز افکار است. جوانها اشتباه میکنند از شاخهای به شاخه دیگر میپرند. اگر آدم اطلاعات عمومی داشته باشد بد نیست ولی باید یک رشتهای را پیش بگیرد. برای این منظور باید عاشق آن رشته باشد. عشق بزرگترین قدرت در وجود انسان است. اگر به خاطر ثروت و مقام بخواهد دنبال چیزی باشد، موفق نخواهد بود. باید عاشق باشد و از همه چیز برای تسلط در آن رشته، صرفنظر کند. امیدوارم جوانان به این نصیحت گوش کنند.