اعراب
-
سلام به دوستان
یکی از کارایی که باعث شد عربی من خوب بشه، اعراب گذاری جملات بود.
اعراب ینی مشخص کردن نقش یه کلمه تو یه جمله.
سعی میکنم هر روز چنتا جمله رو(از جملات دفترچه های کنکور) بذارم و کلماتی که اعرابشون در حد دبیرستان و کنکور هست رو مشخص کنم و همچنین سوالایی رو میذارم.
اگه سوالی درمورد جمله هایی که میذارم داشتین، تو همین تاپیک بذارین، تا جایی که بتونم کمکتون میکنم
امیدوارم به یادگیری عربیتون کمک بشه
لطفا از اسپم دادن خودداری کنین
@دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
-
سوال مربوط به تجربی 93 هست.
تحلیل گزینه1 : "فضل معلموهم" یه ترکیب اضافی هست که اعراب درستش "فضلَ معلمیهم" هست.تحلیل گزینه2: " الفلاحاتَ" توی عربی وجود نداره. اعراب جمع مونث سالم تو جایگاه منصوب، کسره هست و "الفلاحاتِ" درسته.
تحلیل گزینه3: "الوالدَینِ" درست اعراب گذاری شده، چون ترکیب "امانی الوالدَینِ" اضافی هست و "الوالدَینِ" مضاف الیه هست و اعراب کسره داره
تحلیل گزینه4: "الحاضرون" تو ترکیب اضافی "احد الحاضرون" مضاف الیه هست و باید اعراب کسره بگیره نه رفع. درست جمله میشه "احد الحاضرین"
-
تو اعراب گذاری مثل فارسی، بررسی اینکه چنتا جمله داریم و اینکه جمله فعلیه هست یا اسمیه، مهمه
این جمله، فعلیه هست چون با فعل آغاز شده. توی جمله ی فعلیه باید فاعل یا نائب فاعل(در صورتی که جمله مجهول بود) رو پیدا کنیم.
بهترین راه از نظر من ترجمه هست برای پیدا کردن فاعل و بعدش تکیه به قوائد عربی.
ترجمه ی جمله ی فعلیه : طلاب فضل معلمشونو فراموش نمیکنن
توی ترجمه ی سوالات قوائدی نمیخواد دنبال معنی اصلی بگردین و یه ترجمه ی دست و پا شکسته کمک میکنه
فعل جمله، "لن ینسی" هست. لن از ادوات نصب هست و قبل از فعل مضارع میاد و فعل بعد از خودشو منصوب میکنه
فاعل جمله اولا طبق ترجمه، "الطلاب" هست و بر اساس قوائد چون قبل از فعل، اسم ظاهری وجود نداره که بشه به فعل نسبت داد، پس فاعل بعد از فعل میاد. حالا ممکنه به صورت اسم باشه که اینجا همینطوره و یا به صورت ضمیر مستتر و بارز که بعدا میگم.
ترجمه به این علت توی قوائد اهمیت داره که میشه از دستور زبان فارسی برای قوائد عربی هم استفاده کرد.
اگه جمله ی فارسی به این صورت باشه که "طلاب فراموش نمیکنن" ناقص هست و خودبه خود این سوال تو ذهن شما ایجاد میشه که چیو؟ و متوجه میشیم به یه چیزی(مفعول) نیاز داره که کاملش کنه
تو عربی هم همینطوریه با این تفاوت که"متمم، مفعول و مسند" توی فارسی، با "مفعول" توی عربی برابری میکنه.
پس "فضل" مفعول جمله هست.
حالا این سوال ایجاد میشه که "فضل معلمیهم" مفعوله یا "فضل"؟
توی عربی یه کلمه نقش میگیره و بقیه ی کلمات یا موصوفن یا مضاف یا عطف برای اون کلمه.
"فضلَ معلمیهم" یه ترکیب اضافیه 3تایی هست که "فضل" نقش مفعول رو میگیره، "معلمی" که در اصل "معلمینَ" بوده و چون مضاف شده، "ن" اون میپره، "هم" هم ضمیر هست و مضاف برای "معلمی" که چون مبنی هست، اعرابش محلا مجرور میشه.
"مدی الحیاة" یه ترکیب فرعی تو جمله هست که مفعول فیه جمله حساب میشه. اما چون بالا گفتم که یه کلمه نقش میپذیره، پس "مدیَ" مفعول فیه و "الحیاة" هم مضاف اون هست.
"لَن یَنسی الطلابُ فضلَ معلمیهم مدیَ الحیاةِ"
-
ترجمه : دیدم فلاحاتی رو(تا جایی ترجمه میکنیم که جمله کامل باشه)
"رایتُ" فعل هست و جمله ی فعلیه و "تُ" فاعل جمله به صورت ضمیر بارز هست
"الفلاحاتِ" مفعول جمله و منصوب به کسره هست و اعراب فرعی داره
جمله ی بعدی هم با فعل آغاز میشه و فعلیه هست
ترجمه : میرفتن(بازم جمله کامل میشه توقف میکنیم)
"یذهبنَ" مربوط به صیغه ی جمع مونث غایب هست
فاعل این فعل توی فعل به صورت بارز هست و "نَ" فاعل جمله هست.
قبل از "یذهبنَ" "الفلاحات" وجود داره که میشه نسبتش داد به فعل(از نظر معنایی) اما فاعل بعد از فعل میاد همیشه، پس فاعل اسم ظاهر نیست و ضمیر بارز هست.
صیغه های 7،13 و 14 مضارع و 1 امر مخاطب فاعلشون همیشه ضمیر مستتر هست(یعنی ذهبتُ، ذهبنا، تذهبینَ و اِذهب)
صیغه های 1و 4 ماضی و مضارع با توجه به جمله میشه نظر داد که فاعلشون ضمیر مستتر هست یا اسم ظاهر
به جز صیغه های بالا، همه ی صیغه ها فاعلشون ضمیر بارز هست(یعنی ذهبا، ذهبوا، ذهبتا،ذهبنَ، یذهبانَ، یذهبون و ...)
خب بعد از بررسی اجزای اصلی جمله ها، یه سری فرعیات میمونه که یا مفعول فیه، یا مفعول مطلق، یا تمیز، یا حال یا جارومجرور و .... هستن
"کلَّ" مفعول فیه و منصوب و "یومٍ" هم مضاف هست.
"الی اعمالهن" یه جارومجرور هست، "الی" حرف جار، "اعمالِ" مجرور و "هنَ" مضاف برای "اعمال" هست
همینطور که میبینید اجزای اصلی جمله، معنی رو کامل میکنن و نیازی به فرعیات برای تکمیل نداریم
"رایتُ الفلاحاتِ یذهِبنَ کلَّ یومٍ الی اعمالِهنَّ"
-
ترجمه: از آرزوهای والدین موفقیت فرزندان هست(جمله کامل شد)
اگه اول جمله به یه جارومجرور برخورد کردیم، احتمالا خبر مشبه بالفعل داریم
"مِن" حرف جار و "أمانی" مجرور به حرف جار هست. پس احتمالا خبر مشبه بالفعل داریم، باید مبتدای موخر بعد از این جارومجرور بیاد
"الوالدَینِ" هم مضاف برای "أمانی" هست. "أمانی" چون اسم منقوص هست، اعرابش تقدیرا مجرور میشه.
"نجاحُ" مبتدای موخر و "الأولاد" هم مضاف برای مبتدای موخر هست.
برای مطمئن شدن که خبر و مبتدا رو درست تعیین کردیم، جاشونو جابجا میکنیم و اگه بازم تایید کردیم، مطمئنا درست مشخص کردیم
بعد از اجزای اصلی، سراغ جارومجرورها، مفعول فیه و حال و .... میریم
"فی" حرف جار و"کلِّ" مجرور به حرف جار هست. "المجالاتِ" هم مضاف الیه برای مجرور"کلِّ" هست.
"مِن أمانی الوالدَینِ نجاحُ الأولادِ فی کلِّ المجالاتِ)
-
ترجمه : تاخیر کرد یکی(جمله کامل میشه دیگه ترجمه رو ادامه نمیدیم)
با جمله ی فعلیه روبرو هستیم و "تأخّرُ" فعل جمله هست و اعرابش هم مرفوع هست.
چون قبل از فعل اسمی وجود نداره، پس فاعل بعد از فعل اومده و "أحدُ" فاعل "تأخرُ" هست و نوعش هم اسم ظاهر.
خب بعد از اجزای اصلی میریم سراغ اجزای فرعی.
"الحاضرینَ" مضاف الیه برای فاعل هست و اعرابش هم مجرور و فرعی هست.
"عن" حرف جار، "باقی" مجرور به حرف جر و تقدیراً مجرور و "الحضّارِ" مضاف الیه برای "باقی" و ظاهرا مجرور.
"فی" حرف جر و "الحضورِ" هم مجرور به حرف جر هست.
"تأخرُ أحدٌ الحاضرینَ عن باقی الحضّارِ فی الحضورِ"
-
این پست پاک شده!
-
ترجمه : ای نفس مطمئن، برگرد(ترجمه کامله، توی بعضی موارد متمم یا مفعول به صورت جارومجرور بیان میشه که لازم نیست توی ترجمه لحاظ بشن)"یا" : حرف ندا
"أیَّتٌ" : منادای نکره ی مقصوده و محلا منصوب
"ها" : حرف تنبیه ( مهم نیست)
"النفسُ" : عطف بیان برای منادای "أیَّتُ" (عطف بیان مشخصاتش شبیه صفته ولی اسم جامد هست)
"المطمئنَّةُ" : صفت برای "النفسُ"
"اِرجعی" : فعل مخاطب هست و فاعلش ضمیر مستتر اَنتَ
"إلی" : حرف جر
"رَبِّ" : مجرور به حرف جر
"کَ" : مضاف الیه برای "رَبِّ" و محلا مجرور
"راضیةً" : حال و صاحب حال ضمیر "کَ"
"مرضیةً" : حال و صاحب حال ضمیر "کَ"
*برای انتخاب ذوالحال اگه مراجع زیادی وجود داشت، نزدیک ترینشونو در نظر میگیریم؛ برای حال های راضیه و مرضیه، ضمیر ک، ضمیر مستتر انت وجود داره.
اولین تست ترجمه ی 98 تجربی بود
"یا أیَّتُها النفسُ المطمئنّةُ، اِرجعی إلی ربِّکَ راضیةً مرضیةً"
-
ترجمه : پدران مصاعب رو تحمل کردن و دردهایی نوشیدند تا مجتمعی بنا کنند برای اینکه زندگی کنیم(از ترجمه مضاف الیه و موصوف و جارومجرور ها صرف نظر کنین)
"آباؤُ" : مبتدا و مرفوع
"نا" : ضمیر و مضاف الیه برای "آباؤُ" و محلا مجرور
"تحمّلوا" : خبر "آباؤُ" از نوع جمله فعلیه و محلا مرفوع و فاعلش ضمیر بارز "و"
"المصاعبَ" : مفعول برای فعل "تحمّلوا" و منصوب
"تجرّعوا" : فعل و فاعلش ضمیر بارز "و"
"آلاماً" : مفعول برای فعل "تجرّعوا" و منصوب
"کثیرةً" : صفت برای "آلاماً" و منصوب
"حتی" : ادوات نصب
"یبنوا" : فعل و فاعلش ضمیر بارز "و" و منصوب به حذف نون اعراب
"مجتمعاً" : مفعول برای فعل "یبنوا" و منصوب
"سالماً" : صفت برای "مجتمعاً" و منصوب
"لِ" : ادوات نصب
"نعیشَ" : فعل و فاعلش ضمیر مستتر "نحنُ" و منصوب ظاهری
"فی" : حرف جار
"راحةٍ" : مجرور به حرف جر
تست دوم ترجمه از کنکور تجربی 98
"آباؤُنا تحمَّلوا المصاعبَ و تجرَّعوا آلاماً کثیرةً حتی یبنوا مجتمعاً کثیرةً لِنعیشَ فی راحةٍ"
-
ترجمه : وادارم میکند مشاهده که کوتاهی نکنم و من تواناترم(بازم از ترجمه ی مضاف الیه ها و موصوف ها و جارومجرورها منصرف میشیم تا اجزای اصلی جمله راحت تر مشخص بشن)
"تُلجئُنی" : فعل به همراه مفعول "ی" و فاعلش "مشاهدةُ"
- "ن" داخل فعل بهش میگن نون وقایه که برای تلفظ بهتر فعل وقتی به "ی" متکلم وحده ختم میشه،اضافه میشه و نقشی نداره
"مشاهدةُ" : فاعل و مرفوع ظاهری
"حالِ" : مضاف الیه برای "مشاهدةُ" و مجرور
"المحرومینَ" : مضاف الیه برای "حالِ" و مجرورفرعی
"اَن" : حرف جزم
"لا اُقصِّر" : فعل و فاعلش ضمیر مستتر أنا و مجزوم به حرف "اَن"
"فی" : حرف جر
"حقِّ" : مجرور به حرف جر
"هم" : ضمیر و مضاف الیه برای "حقِّ"
"أنا" : مبتدا و مرفوع محلا
"أقدرُ" : خبر از نوع مفرد و مرفوع
"مِن" : حرف جر
"هم" : ضمیر و مجرور به حرف جر محلا
"فی" : حرف جر
"بعضِ" : مجرور به حرف جر
"المسائلِ" : مضاف الیه برای "بعضِ" و مجرور ظاهری
اینم تست سوم ترجمه ی کنکور 98 تجربی بود
"تُلجِئُنی مشاهدةُ حالِ المحرومینَ إلی اَن لا اُقصِّر فی حقِّهم و أنا أقدرُ مِنهم فی بعضِ المسائلِ"
- حرف "إلی" توی جمله نقش خاصی نداره و بیشتر برای تاکید معنایی به کار برده شده
-
ترجمه : نیاز داریم موظفی که از خودش مدح نکند و کم نکند(کم نکردن از چیزی توی فارسی مرسومه و نیاز به متمم داره و توی عربی هم نیاز به مفعول ولی چون بعد از فعل، مفعول به صورت جارومجرور اومده دیگه از ترجمه کردنش منصرف میشیم)
"نحتاجُ" : فعل و فاعلش ضمیر مستتر نحنُ
"لِ" : حرف جر
"هذه" : مجرور به حرف جر محلا
"الإدارة" : مشار الیه "هذه" و مجرور
"موظّفاً" : مفعول برای فعل "نحتاجُ" و منصوب
"شابّاً" : صفت برای "موظّفاً و منصوب
"لا یمدحُ" : فعل و فاعلش ضمیر مستتر هو(مرجعش موظفاً) و جمله ی وصفیه برای "موظّفاً" و محلا منصوب(تابع خود موصوف)
"نفسَ" : مفعول برای فعل "لا یمدحٌ" و منصوب
"ه" : ضمیر و مضاف الیه برای "نفسَ" و محلا مجرور
"لا یُقلّلُ" : فعل و فاعلش ضمیر مستتر هو(مرجعش موظفاً)
"مِن" : حرف جر
"شأنِ" : مجرور به حرف جر
"أصدقاءِ" : مضاف الیه برای "شأنِ"
"ه" : ضمیر و مضاف الیه برای "أصدقاءِ"
تست چهارم ترجمه از کنکور تجربی 98
"نحتاجُ لِهذه الإدارةِ موظّفاً شابّاً لا یمدحُ نفسَه و لا یقلّلُ مِن شأنِ أصدقائِه"
-
ترجمه : ساعت ساخته میشد
"فی" : حرف جر
"السنواتِ" : مجرور به حرف جر
"الماضیةِ" : صفت برای "السنواتِ" و مجرور
"کانت" :فعل ناقصه
"السّاعةُ" : اسم فعل ناقصه و مرفوع
"تُصنَعُ" : فعل مجهول و نائب فاعلش ضمیر مستتر هی(مرجعش الساعة) و خبر فعل ناقصه از نو ع جمله فعلیه و محلا منصوب
"علی" : حرف جر
"دائرةٍ" : مجرور به حرف جر
یکی از جملات تست کنکور 98 تجربی
"فی السنواتِ الماضیةِ کانتِ السّاعةُ تُصنَعُ علی دائرةٍ"
*کسره توی "کانتِ" کسره ی عارضی هست و ضمیر بارز "تِ" نیست. برای تلفظ راحت جمله گذاشته میشه.
-
ترجمه : گمان میکرد انسان که بیابد فرصت هایی را(مضاف الیه ها و جارومجرور ها ترجمه نمیکنیم)
"کانَ" : فعل ناقصه
"المرءُ" : اسم فعل ناقصه و مرفوع
"یظنُّ" : فعل و فاعلش ضمیر مستتر هو(مرجعش المرءُ) و خبر فعل ناقصه از نوع جمله ی فعلیه و محلا منصوب
"أنَّ" : حرف مشبهه
"ه" : اسم فعل ناقصه و محلا منصوب
"یجدُ" : فعل و فاعلش ضمیر مستتر هو(مرجعش ضمیر "ه") و خبر حرف مشبهه و محلا مرفوع
"فرَصاً" : مفعول فعل "یجدُ" و منصوب
"لِ" : حرف جر
"تکرارِ" : مجرور به حرف جر
"أعمالِ" : مضاف الیه برای "تکرارِ"
"ه" : ضمیر و مضاف الیه برای "أعمالِ"
"دائماً" : مفعول فیه و منصوب
یکی از جمله های کنکور تجربی 98
"کانَ المرءُ یظنُّ أنَّه یجدُ فرَصاً لِتکرارِ أعمالِه دائماً"
-
ترجمه : این دانش آموزیست که توانسته است دست یابد( مفعول فعل دست یابد توی عربی به صورت جارو مجرور اومده)
"هذا" : مبتدا محلا مرفوع
"طالبٌ" : خبر و مرفوع
"استطاعُ" : فعل و فاعلش ضمیر مستتر هو(مرجعش طالبٌ) و جمله ی فعلیه و محلا مرفوع به تبعیت از خبر
"بِ" : حرف جر
"مساعدةِ" : مجرور به حرف جر
"معلّمِ" : مضاف الیه برای "مساعدةِ" و مجرور
"ه" : ضمیر و مضاف الیه برای "معلّمِ"
"أن" : ادوات نصب
"یحصلَ" : فعل و فاعلش ضمیر مستتر هو(مرجعش طالبٌ) و منصوب
"علی" : حرف جر
"الدرجاتِ" : مجرور به حرف جر
"العلمیةِ" : صفت برای "الدرجاتِ" و مجرور به تبعیت از موصوف
"العالیةِ" : صفت برای "الدرجاتِ" و مجرور به تبعیت از موصوف
جواب یکی از تستای تعریب کنکور 98 تجربی
"هذا طالبٌ استطاعُ بِمساعدةِ معلّمِه أن یحصلَ علی الدرجاتِ العلمیةِ العالیةِ"
-
ترجمه : در مخلوقات مظاهریست( هر موقع اول جمله یه جارومجرور بود به خبر مقدم و شبه جمله شک کنین)
"فی" : حرف جر
"مخلوقاتِ" : مجرور به حرف جر
"فی مخلوقاتِ" : خبر مقدم و از نوع شبه جمله و محلا مرفوع
"ربِّ" : مضاف الیه برای "مخلوقاتِ"
"نا: : ضمیر و مضاف الیه برای "ربِّ" و محلا مجرور
"الرحمنِ" : صفت برای "ربِّ" و مجرور به تبعیت از موصوف
"مظاهرُ" : مبتدای موخر و مرفوع
"مِن" : حرف جر
"الجمالِ" : مجرور به حرف جر
"المنفعةِ" : معطوف به "الجمالِ" و مجرور
"الحمکةِ" : معطوف به "الجمالِ" و مجرور
ترجمه : دیده میشود مناطقی که در آن نباتات و درختانی هست، تغذیه میکند آن ها را، درختانی مثل نخل.( جارو مجرورهایی که خبر از نوع شبه جمله هستن رو معنی میکنیم و بقیه ی جارومجرورها ترجمه نمیشن)
"تُشاهَدُ" : فعل مجهول و نائب فاعلش "مناطقُ"
"أحیاناً" : مفعول فیه و منصوب
"فی" : حرف جر
"وسطِ" : مجرور به جرف جر
- با توجه به این که اسم "وسط" مفعول فیه هست، اگه توی جمله نقش اصلی نداشته باشه، مفعول فیه در نظر میگیریمش ولی الان مجرور به حرف جر هست
"الصّحراءِ" : مضاف الیه برای "وسطِ" و مجرور
"مناطقُ" : نائب فاعل و مرفوع
- مناطق بر وزن" َ آ ِ " هست و در نتیجه غیرمنصرف و تنوین نمیپذیره
"فی" : حرف جر
"ها" : مجرور به حرف جر و محلا مجرور
"فیها" : خبر مقدم و از نوع شبه جمله و محلا مرفوع
"نباتاتٌ" : مبتدای موخر و مرفوع
"أشجارٌ" : معطوف به "نباتاتٌ" و مرفوع
" فیها نباتاتٌ" : جمله ی وصفیه برای "مناطقُ" و محلا مرفوع به تبعیت از موصوف
"تغذَیتُ" : فعل و فاعلش ضمیر مستتر هی(مرجعش مناطق)
"ها" : ضمیر و مفعول و منصوب(مرجعش نباتات)
"بِ" : حرف جر
"میاهِ" : مجرور به حرف جر
"العیونِ" : مضاف الیه برای "میاهِ" و مجرور
"المتعددةِ" : صفت برای "العیونِ" و مجرور به تبعیت از موصوف
"الآبارِ" : معطوف به "میاهِ" و مجرور
"مِن" : حرف جر
"ها" : ضمیر و مجرور به حرف جر محلا
"أشجارٌ" : مبتدا و مرفوع
"مثمرةٌ" : صفت برای "أشجارٌ" و مرفوع به تبعیت از موصوف
"کَ" : حرف جر
"النخلِ" : مجرور به حرف جر
"کالنخلِ" : خبر از نوع شبه جمله و محلا مرفوع
پاراگراف اول درک مطلب تجربی 98
-
ترجمه : ظاهر میشود انواعی از شکوفه ها جز آن هایی که ادامه نمیابد حیاتشان جز 6 یا 8 هفته.
"تظهرُ" : فعل و فاعلش "أنواعُ"
"أنواعٌ" : فاعل و مرفوع
"کثیرةٌ" : صفت برای "أنواعٌ" و مرفوع به تبعیت از موصوف
"مِن" : حرف جر
"الأزهارِ" : مجرور به حرف جر
"الجمیلةِ" : صفت برای "الأزهارِ" و مجرور به تبعیت از موصوف
"فی" : حرف جر
"بعضِ" : مجرور به حرف جر
"المناطقِ" : مضاف الیه برای "بعضِ" و مجرور
"الصحراویةِ" : صفت برای "المناطقِ" و مجرور به تبعیت از موصوف
"بعدَ" : مفعول فیه و منصوب
"الأمطارِ" : مضاف الیه برای "بعدَ" و مظروف( اسم بعد از مفعول فیه های دائم الاضافه رو میگن مظروف) و مجرور
"الشدیدةِ" : صفت برای "الأمطارِ" و مجرور به تبعیت از موصوف
"إلّا" : حرف استثنا
"أنَّ" : حرف مشبة بالفعل
"ها" : ضمیر و اسم حرف مشبهه و محلا منصوب
"لا تدومُ" : فعل و فاعلش "حیاتُ" و خبر حرف مشبهه و محلا مرفوع
"حیاتُ" : فاعل فعل "لا تدومُ" و مرفوع
"ها" : ضمیر و مضاف الیه برای "حیاتُ" و مجرور
- جمله "أنَّها لا تدومُ حیاتُها" بعد از حرف استثنا، مستثنی جمله هست و توی کتاب درسی بهش اشاره نشده و همچنین توی عربی هم از خیلی کم استفاده میشه. مستثنی منه این اسلوب، "أنواعُ" هست و از نوع تام هست.
"إلّا" : حرف استثنا
"6 أو 8" : عدد و مستثنی منه مفرغ(نظام قدیم) یا اسلوب حصر
"أسابیعِ" : معدود "6 أو 8" و مجرور
- توی قوائد عدد و معدود عربی، اعداد 3 تا 10، معدودی مخالف جنس عدد و جمع و مجرور دارن. با توجه به اینکه "أسابیع" مذکر هست، پس عددشون "ستَّ أو ثمانی" هست.
ترجمه : پیدا میشود بعضی گیاهان در حالیکه برگ های کوچکی دارند تا از دست ندهند آب را با تبخیر جز کمی
"توجدُ" : فعل و فاعلش "بعضُ"
"أیضاً" : مفعول مطلق تاکیدی و منصوب
"بعضُ" : فاعل و مرفوع
"النباتاتِ" : مضاف الیه برای "بعضُ" و مجرور
- "ذاتَ الأوراقِ القلیلةِ" جمله ی حالیه برای "النباتاتِ" هست و محلا منصوب(خارج از کتاب هست)
"لکی" : ادوات نصب
"لاتفقد" : فعل و فاعلش ضمیر مستتر هی(مرجعش النباتات) و منصوب
"مِن" : حرف جر
"الماءِ" : مجرور به حرف جر
"بِ" : حرف جر
"التبَّخرِ" : مجرور به حرف جر
"إلّا" : حرف استثنا
"القلیلَ" : مستثنی تام و منصوب( مستثنی منه: الماءِ)
"مِن" : حرف جر
"ه" : ضمیر و مجرور به حرف جر محلا
پاراگراف دوم درک مطلب تجربی 98
-
ترجمه : بعضی از گیاهان ریشه آن ها در باطن زمین است و ممکن میشود زراعت"بعضُ" : مبتدا و مرفوع
"النباتاتِ" : مضاف الیه برای "بعضُ" و مجرور
"الصحراویةِ" : صفت برای "النباتاتِ" و مجرور به تبعیت از موصوف
- "أصلُها فی باطنِ الأرضِ" خبر از نوع جمله و محلا مرفوع
"أصلُ" : مبتدا و مرفوع
"ها" : ضمیر و مضاف الیه و محلا مجرور
- "فی باطنِ الأرضِ" خبر از نوع شبه جمله و محلا مرفوع
"فی" : حرف جر
"باطنِ" : مجرور به حرف جر
"الأرضِ" : مضاف الیه برای "باطنِ" و مجرور
"یُمکنُ" : فعل مجهول و نائب فاعلش "زراعةُ"
"زراعةُ" : نائب فاعل و مرفوع
"المحصولاتِ" : مضاف الیه برای "زراعةُ" و مجرور
"الزراعیةِ" : صفت برای "المحصولاتِ" و مجرور به تبعیت از موصوف
"فی" : حرف جر
"قسمِ" : مجرور به حرف جر
"مِن" : حرف جر
"الصحراءِ" : مجرور به حرف جر
"بِ" : حرف جر
"واسطةِ" : مجرور به حرف جر
"القنواتِ" : مضاف الیه برای "واسطةِ" و مجرور
"الأنابیبِ" : معطوف به "القنواتِ" و مجرور
- بعضی قسمتای پاراگراف سوم درک خارج از اطلاعات کتاب درسی بود و فقط جنبه ی معنایی داشت که حذف کردمشون برای اعراب.
-
در باب فضل یادگیری اعراب عرض بکنم که هرجای عربی به کارتون میاد.
تعریب و ترجمه : توی ترجمه ترفند هایی از جمله جابجایی فاعل و مفعول، ترجمه ی صفت ها و اضافه ها و مجهول یا معلوم این اعراب به دردتون میخوره.
درک مطلب : یکی از بزرگترین اشتباهای دانش آموزا درمورد درک مطلب اینه که فکر میکنن توی درک مطلب باید معنی کردنشون خوب باشه و دایره ی لغات بالایی داشته باشن. اما این کافی نیست!
توی درک مطلب جدا جدا خوندن گروه های اسمی، فعلی و قیدی فوق العاده برای فهمیدن متن کارسازه. شما اگه نقش کلمه رو توی جمله بدونین خیلی راحت تر میتونین بفهمین که مفهوم جمله چیه.
دو جور میشه معنیش کرد
" هنگامی که قدمِ بهلولِ کیسه اش .....
"هنگامی که تقدیم کرد بهلول کیسه اش را به عطار و خارج شد"تحلیل الصرفی و شکّل : توی تحلیل الصرفی که مستقیما نقش کلمه مورد سوال میشه( من خودم به شخصه از سمت چپ شروع میکنم و معمولا سریع تر جواب میگیرم تا اینکه از راست شروع کنم)
توی شکّل هم باید دقیقا نقش کلمه هارو دونست تا اعراب گذاری کرد.
قواعد : توی بعضی سوالا مستقیما از این بخش سوال میشه(مثلا میگن نوع خبر چیه، مبتدا چه نوع اسمیه، کجا فاعل ضمیر نیست و ....) و همچنین توی سوالات منصوبات خیلی راه گشاس، چون شما اگه اجزای اصلی جمله رو مشخص کنین، اجزای فرعی راحت تر پیدا میشن و گیج نمیشین.
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا
@دانش-آموزان-آلاء -
ترجمه : درختایی که برای آن ها است برگ هایی زیاد، نیاز به آب بیشتر دارند.
"الأشجارُ" : مبتدا و مرفوع
"التی" : اسم موصول مونث برای "الأشجارُ"
- "التی لها أوراقٌ کثیرةٌ" صِله هست.
"لها" : خبر مقدم از نوع شبه جمله و محلا مرفوع
"أوراقٌ" : مبتدای موخر و مرفوع
"کثیرةٌ" : صفت برای "أوراقٌ" و مرفوع به تبعیت از موصوف
"تحتاجُ" : فعل و فاعلش ضمیر مستتر هی(مرجعش الأشجارُ)
- "تحتاجُ" خبر(برای الأشجارُ) از نوع جمله فعلیه هست.
"إلی" : حرف جر
"ماءٍ" : مجرور به حر جر
"أکثرِ" : صفت برای "ماءٍ" و مجرور به تبعیت از موصوف
یکی از گزینه های تست درک مطلب 98 تجربی
-
ترجمه : زندگی درختان صحرایی همه یشان خارج از اراده ی انسان است.(از این به بعد همه ی جمله رو معنی میکنم)
"حیاةُ" : مبتدا و مرفوع
"الأشجارِ" : مضاف الیه و مجرورم
"الصحراویةِ" : صفت برای "الأشجارِ" و مجرور
- "کلّها خارجهٌ عن إرادةِ الإنسانِ" خبر از نوع جمله و محلا مرفوع هست.
"کلُّ" : مبتدا و مرفوع
"ها" : ضمیر و مضاف الیه
"خارجةٌ" : خبر و مرفوع
"عن" : حرف جر
"إرادةِ" : مجرور به حر جر
"الإنسانِ" : مضاف الیه و مجرور
یکی از گزینه های درک مطلب تجربی 98
"