Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Brite
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. دروس
  3. ادبیات و زبان فارسی
  4. مفاهیم ادبی به زبان ساده
نهاد یا مسند ؟
AquaA
سلام تو جمله زیر کان سوخته را جان شد الان جان مسند هستش یا نهاد ؟ چجوری اینو تشخیص میدید؟ (تشخیص نهاد و ... بلدم اینجا مشکل خوردم ) @ریاضیا @تجربیا @دوازدهم
ادبیات و زبان فارسی
ادبیات
E.B.BUTTERFLYE
Topic thumbnail image
ادبیات و زبان فارسی
امتحان نهایی
منتظر ظهورم
سلام میشه بگین برای امتحان نهایی کودوم شعرها حفظیه؟ و اینکه قسمتی هست که حذف کرده باشن؟ بارم بندی درس ها چجوریه؟ من دوباره میخوام کنکور بدم و امتحانای نهایی رو باید شرکت کنم برا همین چیزی نمیدونم ممنون میشم کمکم کنین
ادبیات و زبان فارسی
ادبیات
E.B.BUTTERFLYE
Topic thumbnail image
ادبیات و زبان فارسی
این چیه؟
Hg L 0H
سلام مجدد مشت خونین قلبم داخل درس9 گفته میشه اضافه ی تشبیهی معنی جمله رو خوب متوجه نمیشم یا چی؟ چون من فکر کردم اضافه ی استعاره ایه و تشخیص یعنی قلب به انسانی تشبیه شده که مشت داره @دوازدهم @تجربیا @ریاضیا
ادبیات و زبان فارسی
چند سوال...
wanderingW
سلام توی این جمله که میگه تو از آن منی و من از آن. تو حذف فعل به قرینه لفظی نمیشه؟ یجا نوشته بود به قرینه معنایی حذف داریم درسته ؟ چرا؟ یه سوال دیگه میشه بگید تو این جمله جوان چرا مسند هست؟ عشق جاودانی همواره معشوق را جوان می‌بیند. @تجربیا @ریاضیا
ادبیات و زبان فارسی
نوع را
AquaA
[image: 1747637711673-93106a8f-c54d-46e8-806c-14123fc7c91f-image.png] سلام اینجا نوع را مفعولی هست یا فک اضافه ؟ چرا ؟ @تجربیا @ریاضیا @دوازدهم
ادبیات و زبان فارسی
نقش دستوری
آیلینآ
Topic thumbnail image
ادبیات و زبان فارسی
از کجا میشه فهمید؟
Hg L 0H
سلام داریم: زیبا ترین نواحیِ عالم نواحی میشه هسته زیبا ترین میشه صفت برای هسته اما عالم چطور صفته؟ @دوازدهم @تجربیا @ریاضیا
ادبیات و زبان فارسی
ادبیات
E.B.BUTTERFLYE
Topic thumbnail image
ادبیات و زبان فارسی
معنی و مفهوم
msoq sharifM
Topic thumbnail image
ادبیات و زبان فارسی
مجاز و کنایه
msoq sharifM
سلام خسته نباشید دوستان فرق بین مجاز و کنایه مگر این نیست که کنایه یه عبارته و مجاز یه کلمه هست اما پیش اومده که تو متن در پیز دیگه داره میگه مثلا عبارت سر و کله اش پیدا شد رو در نطر بگیرید چون یه عبارته فکر میکنم کنایه باشه اما در واقع مجازه چرا؟ یا مثلا اسم و رسم داشتن یه عبارته درسه؟ولی کنایه در نطر گرفته نشده و مجازه میشه توضیح بدید ولی مثلا رنگین بودن سفره کنایه از انواع مختلف غذا در نطر گرفته شده
ادبیات و زبان فارسی
ادبیات
E.B.BUTTERFLYE
Topic thumbnail image
ادبیات و زبان فارسی
تشبیه
msoq sharifM
Topic thumbnail image
ادبیات و زبان فارسی
سوال دستور
AquaA
[image: 1747333504968-1000013067-resized.jpg] سلام جواب این چی میشه ؟ من خودم گزینه دو زدم ولی خب غلط گرفته شده @ریاضیا @تجربیا
ادبیات و زبان فارسی
یه سوال کوچیک
Hg L 0H
Topic thumbnail image
ادبیات و زبان فارسی
ادبیات
._.Zahra.K.
Topic thumbnail image
ادبیات و زبان فارسی
ادبیات زمینه های مختلف
._.Zahra.K.
سلام این زمینه های حماسی داستانی قهرمانی و خرق عادت چی هستن و از کجا تشخیصشون بدم؟ توی یک سری درسای حماسی و شاهنامه اینا خیلی ازشون استفاده میشه اگه ویدیو یا چیزی رو هم می‌شناسید که خوب توضیح داده باشه ممنون میشم معرفی کنین @دانش-آموزان-آلاء @دوازدهم @یازدهم
ادبیات و زبان فارسی
نوع این وابسته وابسته
Anzw 18A
دوستان سلام چطورین؟ یه سوال کوچولو داشتم تو عبارت " معلم کلاس سوم و چهارم ابتدایی من"، کلمه "ابتدایی" وابسته وابسته از چه نوعیه؟! صفت مضاف الیهه برای کلاس؟ یا صفت صفته برای سوم و چهارم؟ @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
ادبیات و زبان فارسی
ادبیات
E.B.BUTTERFLYE
Topic thumbnail image
ادبیات و زبان فارسی

مفاهیم ادبی به زبان ساده

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده ادبیات و زبان فارسی
55 دیدگاه‌ها 5 کاربران 3.3k بازدیدها 7 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • Saudade 19S Saudade 19

    سلام
    اینجا قراره به تحلیل بیت های منتخب شاعران بپردازیم و اون معانی عمیق مدنظرشون رو به زبان ساده تر بررسی کنیم تا با مفاهیم ادبی بیشتر اخت بشیم و بهتر درکشون کنیم.
    حتما میدونید که بحث قرابت پیوندی ناگسستنی با زبان فارسی و آرایه های ادبی داره و با قوی تر شدن تو این بحث میتونیم تو زمینه های دیگه هم آمادگی بالایی داشته باشیم.بنابراین خیلی مهمه که درک ادبی رو جدی بگیریم.
    تاپیک قانون خاصی نداره فقط چیزی که با توجه به جو این جا بنظرم اومد بگم، اینه که وقتی فردی یه برداشت آزادی از شعر داره، این فقط یه برداشته و نه چیزی بیشتر...قرار نیست لزوما نظر شاعر رو تائید یا رد بکنه.بنابراین در صورتی که بیتی با دیدگاه های اعتقادی،اجتماعی،فرهنگی و... شما مطابقت کامل نداشت جبهه نگیرید. این تاپیک هدفی به جز افزایش فهم ادبی ما نداره.همین
    بریم برای شروع...

    Saudade 19S آفلاین
    Saudade 19S آفلاین
    Saudade 19
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Saudade 19 انجام شده
    #21

    دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت
    یک موی نداست و بسی موی شکافت
    اندر دل من هزار خورشید بتافت
    آخر به کمال ذره ای راه نیافت

    عطار؛ مختارنامه

    بادیه: صحرا، بیابان
    شتافتن: دویدن
    یک موی: کنایه از ناچیزی
    شکافتن موی: کنایه از باریک بینی بسیار در کاری یا حل مسئله ای با دقت بسیار
    ذره: نماد حقارت و ناچیزی

    برداشت آزاد:
    این رباعی منسوب به خیلی ها از جمله ابن سینا و ابوسعید ابوالخیر هم بود اما با تحقیقی که من کردم به این نتیجه رسیدم احتمالا عطار محتمل تر باشه برای سرودن این شعر.
    شاعر در بیت اول میگه که با این که تلاش بسیاری کردم در کسب معرفت و یافتن حقایق و اصطلاحا در این صحرای بیکران علم بسیار دویدم اما با این حال علم من نسبت به حقایقی که وجود داشت ناچیز بود و با این همه تلاش انگار ذره ای از تمام حقیقت نفهمیدم هرچند که با دقت بسیار این تلاش رو کردم و تمام سعی ام رو کردم که خطایی رخ نده در انجام این کار اما با این حال باز هم به جایی نرسیدم...
    بیت دوم هم همون مفهوم بیت اول رو داره منتهی با بیان متفاوت. میگه که هرچند در دل من هزار خورشید تابید و هزاران حقیقت رو بر من آشکار و روشن کرد اما نهایتا باز هم معرفتم در حد و اندازه ی یک ذره نشد...
    مفهوم کلی این رباعی اینه که معرفتی که انسان کسب میکنه بسیار ناچیزه هرچند تلاش بسیار در این مر بکنه باز هم نتیجه تفاوتی نمیکنه.این نوع بینش به معنی تواضع تعارفی نیست بلکه حقیقته و انسان هیچ گاه در نظر شاعر حتی ذره ای از اقیانوس حقیقت رو درک نمیکنه و معرفتش بسیار ناچیزه و به صفر میل میکنه.
    این بیان به شکل های مختلف در آثار دیگر بزرگان هم دیده شده که خوندنش خالی از لطف نیست:
    سقراط: دانم که ندانم ... (I know that I know nothing)
    ابن سینا: تا بدانجا رسید دانش من ، که بدانم هنوز نادانم...
    خیام: هفتادو دو سال فکر کردم شب و روز... معلومم شد که هیچ معلوم نشد...

    AnselA Saudade 19S _Mitra__ 3 پاسخ آخرین پاسخ
    5
    • Saudade 19S Saudade 19

      دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت
      یک موی نداست و بسی موی شکافت
      اندر دل من هزار خورشید بتافت
      آخر به کمال ذره ای راه نیافت

      عطار؛ مختارنامه

      بادیه: صحرا، بیابان
      شتافتن: دویدن
      یک موی: کنایه از ناچیزی
      شکافتن موی: کنایه از باریک بینی بسیار در کاری یا حل مسئله ای با دقت بسیار
      ذره: نماد حقارت و ناچیزی

      برداشت آزاد:
      این رباعی منسوب به خیلی ها از جمله ابن سینا و ابوسعید ابوالخیر هم بود اما با تحقیقی که من کردم به این نتیجه رسیدم احتمالا عطار محتمل تر باشه برای سرودن این شعر.
      شاعر در بیت اول میگه که با این که تلاش بسیاری کردم در کسب معرفت و یافتن حقایق و اصطلاحا در این صحرای بیکران علم بسیار دویدم اما با این حال علم من نسبت به حقایقی که وجود داشت ناچیز بود و با این همه تلاش انگار ذره ای از تمام حقیقت نفهمیدم هرچند که با دقت بسیار این تلاش رو کردم و تمام سعی ام رو کردم که خطایی رخ نده در انجام این کار اما با این حال باز هم به جایی نرسیدم...
      بیت دوم هم همون مفهوم بیت اول رو داره منتهی با بیان متفاوت. میگه که هرچند در دل من هزار خورشید تابید و هزاران حقیقت رو بر من آشکار و روشن کرد اما نهایتا باز هم معرفتم در حد و اندازه ی یک ذره نشد...
      مفهوم کلی این رباعی اینه که معرفتی که انسان کسب میکنه بسیار ناچیزه هرچند تلاش بسیار در این مر بکنه باز هم نتیجه تفاوتی نمیکنه.این نوع بینش به معنی تواضع تعارفی نیست بلکه حقیقته و انسان هیچ گاه در نظر شاعر حتی ذره ای از اقیانوس حقیقت رو درک نمیکنه و معرفتش بسیار ناچیزه و به صفر میل میکنه.
      این بیان به شکل های مختلف در آثار دیگر بزرگان هم دیده شده که خوندنش خالی از لطف نیست:
      سقراط: دانم که ندانم ... (I know that I know nothing)
      ابن سینا: تا بدانجا رسید دانش من ، که بدانم هنوز نادانم...
      خیام: هفتادو دو سال فکر کردم شب و روز... معلومم شد که هیچ معلوم نشد...

      AnselA آفلاین
      AnselA آفلاین
      Ansel
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #22

      Saudade 19 یعنی این طور برداشت میشه ازش
      عقل نامحدود انسان ناتوان از درک خیلی چیز ها
      کمال عقل آن باشد در این راه که گوید نیستم از هیچ آگاه

      میشه گفت یه حالت پارادوکس مانند هم داره دیگه

      مَردُمان
      اهلِ عادت اند...

      Saudade 19S 1 پاسخ آخرین پاسخ
      2
      • AnselA Ansel

        Saudade 19 یعنی این طور برداشت میشه ازش
        عقل نامحدود انسان ناتوان از درک خیلی چیز ها
        کمال عقل آن باشد در این راه که گوید نیستم از هیچ آگاه

        میشه گفت یه حالت پارادوکس مانند هم داره دیگه

        Saudade 19S آفلاین
        Saudade 19S آفلاین
        Saudade 19
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #23

        @ftm-montazeri
        عقل محدود منظور دیگه؟

        AnselA 1 پاسخ آخرین پاسخ
        3
        • Saudade 19S Saudade 19

          @ftm-montazeri
          عقل محدود منظور دیگه؟

          AnselA آفلاین
          AnselA آفلاین
          Ansel
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Ansel انجام شده
          #24

          Saudade 19 اع اره😅
          عاقا منظورم عقل محدود امور نامحدود بود

          مَردُمان
          اهلِ عادت اند...

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          2
          • Saudade 19S Saudade 19

            دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت
            یک موی نداست و بسی موی شکافت
            اندر دل من هزار خورشید بتافت
            آخر به کمال ذره ای راه نیافت

            عطار؛ مختارنامه

            بادیه: صحرا، بیابان
            شتافتن: دویدن
            یک موی: کنایه از ناچیزی
            شکافتن موی: کنایه از باریک بینی بسیار در کاری یا حل مسئله ای با دقت بسیار
            ذره: نماد حقارت و ناچیزی

            برداشت آزاد:
            این رباعی منسوب به خیلی ها از جمله ابن سینا و ابوسعید ابوالخیر هم بود اما با تحقیقی که من کردم به این نتیجه رسیدم احتمالا عطار محتمل تر باشه برای سرودن این شعر.
            شاعر در بیت اول میگه که با این که تلاش بسیاری کردم در کسب معرفت و یافتن حقایق و اصطلاحا در این صحرای بیکران علم بسیار دویدم اما با این حال علم من نسبت به حقایقی که وجود داشت ناچیز بود و با این همه تلاش انگار ذره ای از تمام حقیقت نفهمیدم هرچند که با دقت بسیار این تلاش رو کردم و تمام سعی ام رو کردم که خطایی رخ نده در انجام این کار اما با این حال باز هم به جایی نرسیدم...
            بیت دوم هم همون مفهوم بیت اول رو داره منتهی با بیان متفاوت. میگه که هرچند در دل من هزار خورشید تابید و هزاران حقیقت رو بر من آشکار و روشن کرد اما نهایتا باز هم معرفتم در حد و اندازه ی یک ذره نشد...
            مفهوم کلی این رباعی اینه که معرفتی که انسان کسب میکنه بسیار ناچیزه هرچند تلاش بسیار در این مر بکنه باز هم نتیجه تفاوتی نمیکنه.این نوع بینش به معنی تواضع تعارفی نیست بلکه حقیقته و انسان هیچ گاه در نظر شاعر حتی ذره ای از اقیانوس حقیقت رو درک نمیکنه و معرفتش بسیار ناچیزه و به صفر میل میکنه.
            این بیان به شکل های مختلف در آثار دیگر بزرگان هم دیده شده که خوندنش خالی از لطف نیست:
            سقراط: دانم که ندانم ... (I know that I know nothing)
            ابن سینا: تا بدانجا رسید دانش من ، که بدانم هنوز نادانم...
            خیام: هفتادو دو سال فکر کردم شب و روز... معلومم شد که هیچ معلوم نشد...

            Saudade 19S آفلاین
            Saudade 19S آفلاین
            Saudade 19
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #25

            من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو
            هرکه و هرکس همه تو، این همه تو، آن همه تو

            دوستان بنظرتون این بیت زیبا از غزلسرای مشهور، حسین منزوی، به چه مفهومی اشاره داره؟

            ریاضیا
            تجربیا
            دانش-آموزان-آلاء

            AnselA 1 پاسخ آخرین پاسخ
            5
            • Saudade 19S Saudade 19

              من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو
              هرکه و هرکس همه تو، این همه تو، آن همه تو

              دوستان بنظرتون این بیت زیبا از غزلسرای مشهور، حسین منزوی، به چه مفهومی اشاره داره؟

              ریاضیا
              تجربیا
              دانش-آموزان-آلاء

              AnselA آفلاین
              AnselA آفلاین
              Ansel
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #26

              Saudade 19 در مفاهیم ادبی به زبان ساده گفته است:

              من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو
              هرکه و هرکس همه تو، این همه تو، آن همه تو

              دوستان بنظرتون این بیت زیبا از غزلسرای مشهور، حسین منزوی، به چه مفهومی اشاره داره؟

              ریاضیا
              تجربیا
              دانش-آموزان-آلاء

              فکر میکنم برگرده به این موضوع که هر ذره عالم نشون دهنده خداست
              به هرچی که نگاه کنی خدا رو ببینی

              مَردُمان
              اهلِ عادت اند...

              Saudade 19S 1 پاسخ آخرین پاسخ
              4
              • AnselA Ansel

                Saudade 19 در مفاهیم ادبی به زبان ساده گفته است:

                من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو
                هرکه و هرکس همه تو، این همه تو، آن همه تو

                دوستان بنظرتون این بیت زیبا از غزلسرای مشهور، حسین منزوی، به چه مفهومی اشاره داره؟

                ریاضیا
                تجربیا
                دانش-آموزان-آلاء

                فکر میکنم برگرده به این موضوع که هر ذره عالم نشون دهنده خداست
                به هرچی که نگاه کنی خدا رو ببینی

                Saudade 19S آفلاین
                Saudade 19S آفلاین
                Saudade 19
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #27

                @ftm-montazeri
                احسنتم
                اصطلاحا به این مفهوم میگن "وحدت وجود"

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                6
                • Saudade 19S Saudade 19

                  سلام
                  اینجا قراره به تحلیل بیت های منتخب شاعران بپردازیم و اون معانی عمیق مدنظرشون رو به زبان ساده تر بررسی کنیم تا با مفاهیم ادبی بیشتر اخت بشیم و بهتر درکشون کنیم.
                  حتما میدونید که بحث قرابت پیوندی ناگسستنی با زبان فارسی و آرایه های ادبی داره و با قوی تر شدن تو این بحث میتونیم تو زمینه های دیگه هم آمادگی بالایی داشته باشیم.بنابراین خیلی مهمه که درک ادبی رو جدی بگیریم.
                  تاپیک قانون خاصی نداره فقط چیزی که با توجه به جو این جا بنظرم اومد بگم، اینه که وقتی فردی یه برداشت آزادی از شعر داره، این فقط یه برداشته و نه چیزی بیشتر...قرار نیست لزوما نظر شاعر رو تائید یا رد بکنه.بنابراین در صورتی که بیتی با دیدگاه های اعتقادی،اجتماعی،فرهنگی و... شما مطابقت کامل نداشت جبهه نگیرید. این تاپیک هدفی به جز افزایش فهم ادبی ما نداره.همین
                  بریم برای شروع...

                  Saudade 19S آفلاین
                  Saudade 19S آفلاین
                  Saudade 19
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #28

                  من دهان باز نکردم که نَرَنجی از من
                  مثلِ زخمی که لبش باز به لبخند نشد...

                  فاضل نظری؛ مجموعه غزلِ "گریه های امپراطور"

                  برداشت آزاد:
                  زبان لازمه ی برقراری ارتباط بین آدم هاست.اما گاهی اوقات مفاهیمی وجود دارن که نمیشه با کلمات بیانشون کرد.نمیشه با واژه ها اون مفاهیم رو به یک نفر دیگه منتقل کرد.این مفاهیم به قدری عمیق هستن که کلمات قدرت تعریف اون هارو ندارن.مفاهیمی مثل "عشق"
                  پس چاره چیه؟
                  شمس تبریز یه راهکار برای این مشکل ارائه داده:
                  "چیزی که در سخن نمی‌گنجد فقط با سکــوت قابل فهم است"
                  بله، سکوت!
                  عشق از اون دسته مفاهیمی هست که منتقل کردنش با حرف میسر نیست بلکه راهش خاموشی هست. این خاموشی در شعر های مختلف شاعران بارها مورد بحث قرار گرفته.
                  برگردیم به شعر خودمون...شاعر میگه که دلیل این سکوت من در دوریِ تو ، این بود که از من آزرده نشی...چرا که من مثل زخمی بر بدن تو بودم که هرچه گشوده تر میشد تو رو بیشتر می رنجوند پس من ترجیح دادم که لبهامو بسته نگه دارم تا تو آزرده نشی...یک حسن تعلیل زیبا که علت "خاموشی معشوق" رو بیان کرده
                  پارادوکس جالبی هست این سکوت و عشق (: ... در عین حال که تقریبا همه شاعران سعی کردن در شعر خودشون از عشق حرف بزنن، نمیشه عشق رو با سخن گفتن بیان کرد... و همه ی این ها یکجورایی بیهوده گراییِ عامدانه هست...

                  کاشکی عشق را زبان سخن...
                  کاشکی عشق را زبان سخن...
                  کاشکی عشق را زبان سخن...
                  کاشکی...
                  کاشکی میسّر بود...
                  (حسین صفا؛ مجموعه غزلِ "منجنیق")

                  دوستان اگه شما هم نظری راجب این مفاهیم و اشعار دارین حتما با ما به اشتراک بگذارید.

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  4
                  • Saudade 19S Saudade 19

                    سلام
                    اینجا قراره به تحلیل بیت های منتخب شاعران بپردازیم و اون معانی عمیق مدنظرشون رو به زبان ساده تر بررسی کنیم تا با مفاهیم ادبی بیشتر اخت بشیم و بهتر درکشون کنیم.
                    حتما میدونید که بحث قرابت پیوندی ناگسستنی با زبان فارسی و آرایه های ادبی داره و با قوی تر شدن تو این بحث میتونیم تو زمینه های دیگه هم آمادگی بالایی داشته باشیم.بنابراین خیلی مهمه که درک ادبی رو جدی بگیریم.
                    تاپیک قانون خاصی نداره فقط چیزی که با توجه به جو این جا بنظرم اومد بگم، اینه که وقتی فردی یه برداشت آزادی از شعر داره، این فقط یه برداشته و نه چیزی بیشتر...قرار نیست لزوما نظر شاعر رو تائید یا رد بکنه.بنابراین در صورتی که بیتی با دیدگاه های اعتقادی،اجتماعی،فرهنگی و... شما مطابقت کامل نداشت جبهه نگیرید. این تاپیک هدفی به جز افزایش فهم ادبی ما نداره.همین
                    بریم برای شروع...

                    Saudade 19S آفلاین
                    Saudade 19S آفلاین
                    Saudade 19
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Saudade 19 انجام شده
                    #29

                    در کارگه کوزه گری رفتم دوش
                    دیدم دو هزار کوزه گویای خموش
                    ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
                    کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش؟

                    این رباعی جنجالی از خیام تا ساعاتی دیگر بررسی خواهد شد
                    دوستان اگه نظری راجب مفاهیم این شعر عمیق دارن میتونن بیان کنن

                    Saudade 19S _Mitra__ 2 پاسخ آخرین پاسخ
                    3
                    • Saudade 19S Saudade 19

                      در کارگه کوزه گری رفتم دوش
                      دیدم دو هزار کوزه گویای خموش
                      ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
                      کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش؟

                      این رباعی جنجالی از خیام تا ساعاتی دیگر بررسی خواهد شد
                      دوستان اگه نظری راجب مفاهیم این شعر عمیق دارن میتونن بیان کنن

                      Saudade 19S آفلاین
                      Saudade 19S آفلاین
                      Saudade 19
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Saudade 19 انجام شده
                      #30

                      Saudade 19
                      Ahmad_Shamlou-Dar_Kargah_Koozeh_Gari_-SO.mp3
                      دکلمه زیبا از احمد شاملو به همراه موسیقی دلنشین که واقعا حس عمیق و غمناک شعر رو منتقل میکنه

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      3
                      • Saudade 19S Saudade 19

                        با یک رباعی شاهکار از خیام استارتمون رو میزنیم:

                        این کوزه چُو من عاشقِ زاری بوده‌ست
                        در بندِ سرِ زلفِ نگاری بوده‌ست
                        این حلقه که بر گردنِ او میبینی
                        دستی است که بر گردنِ یاری بوده‌ست

                        خیام؛ رباعی شماره 15

                        برداشت آزاد:
                        حتما خیلیاتون بیت زیبای "آخِرُالامر گِلِ کوزه گران خواهی شد" رو شنیدید.این بیت از حافظ میگه که در زندگی به هرجایی برسی، هر کاری بکنی و هرکسی بشی، آخرش چیزی جز جسد از تو نمیمونه و میری زیر خاک و از خاکی که از جسد تو حاصل شده کوزه میسازن.در واقع کوزه نماد انسانی هست که سالها پیش زندگی کرده و جسمش الان در هیئت کوزه در اومده.
                        حال که منظور از کوزه رو فهمیدیم برگردیم به شعر خیام...بیت اول این گونه به ما تعریف میکنه که روزی خیام چشمش به کوزه ای میوفته و با خودش میگه این کوزه حتما از خاک بقایای یک انسان ساخته شده...انسانی عاشق و در عین حال بیچاره ... بیچاره ی پیچ و خم زلف معشوق و در بند و گرفتارِ او ... و تمام عمرش رو صرف این عشق کرد.با این همه، مثل بقیه آدما مرگ به سراغ این عاشق و معشوق اومد تا اون هارو از هم دیگه جدا کنه... و چه چیزی بدتر از جدایی برای یک عاشق؟
                        اما این عاشق و معشوق به دنبال یک عشق جاودانه بودند...به دنبال یک ابدیت پایدار... با این همه نمیتونستن از مرگ فرار کنن...
                        در بیت دوم خیام میگه که وقتی این دو مردند و دفن شدن زیر خاک و سالها بعد از خاک جسد اون ها کوزه ای ساخته شد، این کوزه به شکل دسته دار بود و دسته ی کوزه همان از خاک همان دست های معشوقی ساخته شد که بر گردن عاشق حلقه میزد(حسن تعلیل)... با این که دنیا بی وفایی خودش رو نشون داد اما این عاشق و معشوق هنوز در شکل کوزه این عشق رو به حالت نمادین حفظ کردن...
                        و همیشه در کنار هم هستن (: ...

                        2131333333d.jpg

                        23141s.jpg
                        بالاخره خیام هم شاعری بود که غم بی وفایی روزگار رو نمیتونست پنهون کنه و یا بیخیالش بشه...رو آورد به این تصویر سازی ها که مرهمی باشه بر زخمش تا کمی آروم بشه

                        دوستان شما هم اگه نکته ای به نظرتون میاد راجب این رباعی و مفاهیمش حتما با ما در میون بذارید.

                        _Mitra__ آفلاین
                        _Mitra__ آفلاین
                        _Mitra_
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #31

                        Saudade 19 در مفاهیم ادبی به زبان ساده گفته است:

                        این حلقه که بر گردنِ او میبینی
                        دستی است که بر گردنِ یاری بوده‌ست

                        خیام؛ رباعی شماره 15
                        دوستان شما هم اگه نکته ای به نظرتون میاد راجب این رباعی و مفاهیمش حتما با ما در میون بذارید.

                        خیلی تاپیک عالی ای هست 😍 😍 😍
                        این بیت دومش یه نمونه تمثیل اینشکلی هم از صائب یادم مونده بود
                        باده نتواند برون بردن مرا از فکر یار
                        دست دائم چون سبو در زیر سر باشد مرا

                        میبینم آن شکفتن شادی را (:

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        1
                        • Saudade 19S Saudade 19

                          دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت
                          یک موی نداست و بسی موی شکافت
                          اندر دل من هزار خورشید بتافت
                          آخر به کمال ذره ای راه نیافت

                          عطار؛ مختارنامه

                          بادیه: صحرا، بیابان
                          شتافتن: دویدن
                          یک موی: کنایه از ناچیزی
                          شکافتن موی: کنایه از باریک بینی بسیار در کاری یا حل مسئله ای با دقت بسیار
                          ذره: نماد حقارت و ناچیزی

                          برداشت آزاد:
                          این رباعی منسوب به خیلی ها از جمله ابن سینا و ابوسعید ابوالخیر هم بود اما با تحقیقی که من کردم به این نتیجه رسیدم احتمالا عطار محتمل تر باشه برای سرودن این شعر.
                          شاعر در بیت اول میگه که با این که تلاش بسیاری کردم در کسب معرفت و یافتن حقایق و اصطلاحا در این صحرای بیکران علم بسیار دویدم اما با این حال علم من نسبت به حقایقی که وجود داشت ناچیز بود و با این همه تلاش انگار ذره ای از تمام حقیقت نفهمیدم هرچند که با دقت بسیار این تلاش رو کردم و تمام سعی ام رو کردم که خطایی رخ نده در انجام این کار اما با این حال باز هم به جایی نرسیدم...
                          بیت دوم هم همون مفهوم بیت اول رو داره منتهی با بیان متفاوت. میگه که هرچند در دل من هزار خورشید تابید و هزاران حقیقت رو بر من آشکار و روشن کرد اما نهایتا باز هم معرفتم در حد و اندازه ی یک ذره نشد...
                          مفهوم کلی این رباعی اینه که معرفتی که انسان کسب میکنه بسیار ناچیزه هرچند تلاش بسیار در این مر بکنه باز هم نتیجه تفاوتی نمیکنه.این نوع بینش به معنی تواضع تعارفی نیست بلکه حقیقته و انسان هیچ گاه در نظر شاعر حتی ذره ای از اقیانوس حقیقت رو درک نمیکنه و معرفتش بسیار ناچیزه و به صفر میل میکنه.
                          این بیان به شکل های مختلف در آثار دیگر بزرگان هم دیده شده که خوندنش خالی از لطف نیست:
                          سقراط: دانم که ندانم ... (I know that I know nothing)
                          ابن سینا: تا بدانجا رسید دانش من ، که بدانم هنوز نادانم...
                          خیام: هفتادو دو سال فکر کردم شب و روز... معلومم شد که هیچ معلوم نشد...

                          _Mitra__ آفلاین
                          _Mitra__ آفلاین
                          _Mitra_
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #32

                          Saudade 19 در مفاهیم ادبی به زبان ساده گفته است:

                          دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت
                          یک موی نداست و بسی موی شکافت
                          اندر دل من هزار خورشید بتافت
                          آخر به کمال ذره ای راه نیافت

                          ببخشید بر چه اساسی میگید که از عطار محتملتره ؟
                          چون من تو رباعیات ابوسعید ابوالخیر دیدمش و خب بیشتر هم به ابن سینا ربطش دادن 😕

                          امضای عزیزمم این شعر بود قبلا ❤

                          میبینم آن شکفتن شادی را (:

                          Saudade 19S 1 پاسخ آخرین پاسخ
                          2
                          • Saudade 19S Saudade 19

                            در کارگه کوزه گری رفتم دوش
                            دیدم دو هزار کوزه گویای خموش
                            ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
                            کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش؟

                            این رباعی جنجالی از خیام تا ساعاتی دیگر بررسی خواهد شد
                            دوستان اگه نظری راجب مفاهیم این شعر عمیق دارن میتونن بیان کنن

                            _Mitra__ آفلاین
                            _Mitra__ آفلاین
                            _Mitra_
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #33

                            Saudade 19 در مفاهیم ادبی به زبان ساده گفته است:

                            در کارگه کوزه گری رفتم دوش
                            دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
                            ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
                            کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش؟

                            این رباعی جنجالی از خیام تا ساعاتی دیگر بررسی خواهد شد
                            دوستان اگه نظری راجب مفاهیم این شعر عمیق دارن میتونن بیان کنن

                            عامل این شدید برم سراغ اشعار خیام برای اولین بار !

                            دیدگاه خودم اینه که : وارد کارگاه کوزه گری شدم که بعضی کوزه ها خاموش بعضی گویا بودن (یا اینکه حرف هایی در سینه داشتن ولی خاموش بودن البته من تو گنجور دیدم که نوشته بود <گویا و خموش> شما اینجا نوشتید <گویای خموش> ) که یدفعه یه کوزه فریاد زد اونیکی مارا ساخت و اونیکی که خرید و .. کجا هستن
                            این معنی و مفهوم که دنیا گذارا است و همه را نابود میکنه و آخرش فنا ست
                            یه جور دیگه که دیدم توی گنجور معنی کردن این بود که دنیا را همون کارگاه کوزه گری در نظر گرفتن و دو هزار کوزه را انسان ها و اون کوزه ای که فریاد برآورد را خود خیام و مفهومش حقیقت طلبی و به دنبال حق بودن بود
                            که در دنیا همه خاموش بودن در حالی که حرف و سخن بسیار بود بینشون خیام درباره کوزه گر که خداوند باشه پرسید و درباره وجود اون و اینکه کجاست پرسید
                            دیدگاه های دیگه هم بودن ولی این دوتا بنظرم معقول ترینش بودن

                            در قرابت با همون معنی و مفهوم اولی هم این از سنایی هست:
                            ای شنیده فسانه بسیاری
                            قصه ی کوزه گر شنو باری

                            کوزه گر سال و ماه در تک وپوی
                            تا کند خاک دیگران به سبوی

                            چون که خاکش نقاب روی کنند
                            دیگران خاک او سبوی کنند

                            میبینم آن شکفتن شادی را (:

                            Saudade 19S 1 پاسخ آخرین پاسخ
                            2
                            • _Mitra__ _Mitra_

                              Saudade 19 در مفاهیم ادبی به زبان ساده گفته است:

                              دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت
                              یک موی نداست و بسی موی شکافت
                              اندر دل من هزار خورشید بتافت
                              آخر به کمال ذره ای راه نیافت

                              ببخشید بر چه اساسی میگید که از عطار محتملتره ؟
                              چون من تو رباعیات ابوسعید ابوالخیر دیدمش و خب بیشتر هم به ابن سینا ربطش دادن 😕

                              امضای عزیزمم این شعر بود قبلا ❤

                              Saudade 19S آفلاین
                              Saudade 19S آفلاین
                              Saudade 19
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #34

                              @mitra-ism-rahmani
                              بر اساس نظر استاد شفیعی کدکنی در کتاب زبور پارسی...البته خودم کتاب و نخوندم ولی یکی از کاربران گنجور بخشی از کتاب رو کامنت کرده بود اونجا دیدمش

                              _Mitra__ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                              2
                              • Saudade 19S Saudade 19

                                @mitra-ism-rahmani
                                بر اساس نظر استاد شفیعی کدکنی در کتاب زبور پارسی...البته خودم کتاب و نخوندم ولی یکی از کاربران گنجور بخشی از کتاب رو کامنت کرده بود اونجا دیدمش

                                _Mitra__ آفلاین
                                _Mitra__ آفلاین
                                _Mitra_
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #35

                                Saudade 19
                                wow!!!!!!!!
                                ممنونم خیلی برام جالب بود تشکر 🌹 🌹 🌹 🌹

                                میبینم آن شکفتن شادی را (:

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                1
                                • _Mitra__ _Mitra_

                                  Saudade 19 در مفاهیم ادبی به زبان ساده گفته است:

                                  در کارگه کوزه گری رفتم دوش
                                  دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
                                  ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
                                  کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش؟

                                  این رباعی جنجالی از خیام تا ساعاتی دیگر بررسی خواهد شد
                                  دوستان اگه نظری راجب مفاهیم این شعر عمیق دارن میتونن بیان کنن

                                  عامل این شدید برم سراغ اشعار خیام برای اولین بار !

                                  دیدگاه خودم اینه که : وارد کارگاه کوزه گری شدم که بعضی کوزه ها خاموش بعضی گویا بودن (یا اینکه حرف هایی در سینه داشتن ولی خاموش بودن البته من تو گنجور دیدم که نوشته بود <گویا و خموش> شما اینجا نوشتید <گویای خموش> ) که یدفعه یه کوزه فریاد زد اونیکی مارا ساخت و اونیکی که خرید و .. کجا هستن
                                  این معنی و مفهوم که دنیا گذارا است و همه را نابود میکنه و آخرش فنا ست
                                  یه جور دیگه که دیدم توی گنجور معنی کردن این بود که دنیا را همون کارگاه کوزه گری در نظر گرفتن و دو هزار کوزه را انسان ها و اون کوزه ای که فریاد برآورد را خود خیام و مفهومش حقیقت طلبی و به دنبال حق بودن بود
                                  که در دنیا همه خاموش بودن در حالی که حرف و سخن بسیار بود بینشون خیام درباره کوزه گر که خداوند باشه پرسید و درباره وجود اون و اینکه کجاست پرسید
                                  دیدگاه های دیگه هم بودن ولی این دوتا بنظرم معقول ترینش بودن

                                  در قرابت با همون معنی و مفهوم اولی هم این از سنایی هست:
                                  ای شنیده فسانه بسیاری
                                  قصه ی کوزه گر شنو باری

                                  کوزه گر سال و ماه در تک وپوی
                                  تا کند خاک دیگران به سبوی

                                  چون که خاکش نقاب روی کنند
                                  دیگران خاک او سبوی کنند

                                  Saudade 19S آفلاین
                                  Saudade 19S آفلاین
                                  Saudade 19
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Saudade 19 انجام شده
                                  #36

                                  @mitra-ism-rahmani
                                  بله کلا دو تا معنی میده این رباعی
                                  که یکیش دیدگاه شما هست(که جسارتا من باهاش موافق نیستم😂)
                                  یکیش هم اعتراضی هست نسبت به بلاتکلیفی و برنامگی جهان، اینکه یه مشت کوزه معلوم نیست چرا ساخته شدن و برای چی ساخته شدن و نهایتا به کجا خواهند رسید...و کسی هم نیست که جوابگو باشه
                                  خب دوستان لطفا در همین حد از توضیح راضی باشید وگرنه تاپیک و میزنن قفل میکنن😂

                                  _Mitra__ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  2
                                  • Saudade 19S Saudade 19

                                    @mitra-ism-rahmani
                                    بله کلا دو تا معنی میده این رباعی
                                    که یکیش دیدگاه شما هست(که جسارتا من باهاش موافق نیستم😂)
                                    یکیش هم اعتراضی هست نسبت به بلاتکلیفی و برنامگی جهان، اینکه یه مشت کوزه معلوم نیست چرا ساخته شدن و برای چی ساخته شدن و نهایتا به کجا خواهند رسید...و کسی هم نیست که جوابگو باشه
                                    خب دوستان لطفا در همین حد از توضیح راضی باشید وگرنه تاپیک و میزنن قفل میکنن😂

                                    _Mitra__ آفلاین
                                    _Mitra__ آفلاین
                                    _Mitra_
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #37

                                    Saudade 19 چه جسارتی نظرات متفاوته دیگه 😃
                                    میشه درصد خلوص خیام تاپیک را کمتر کنید ؟ البته اگه امکانش هست
                                    بیشتر بریم سراغ سعدی و حافظ و صائب و خاقانی و مولانا و.. که بیشترم تو کنکور میاد ؟

                                    میبینم آن شکفتن شادی را (:

                                    Saudade 19S 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    0
                                    • _Mitra__ _Mitra_

                                      Saudade 19 چه جسارتی نظرات متفاوته دیگه 😃
                                      میشه درصد خلوص خیام تاپیک را کمتر کنید ؟ البته اگه امکانش هست
                                      بیشتر بریم سراغ سعدی و حافظ و صائب و خاقانی و مولانا و.. که بیشترم تو کنکور میاد ؟

                                      Saudade 19S آفلاین
                                      Saudade 19S آفلاین
                                      Saudade 19
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #38

                                      @mitra-ism-rahmani
                                      آره خودمم این تو فکرم بود
                                      فعلا که کلا سه چهار تا شعر بیشتر نگفتیم...ولی اوایل سعی کردم چیزایی بگم که صرف نظر از به درد کنکور خوردن و نخوردن، یه کم جذاب(و البته جنجالی!) باشه فقط تا دوستان بیشتر مشتاق ادبیات بشن
                                      از این به بعد میریم تو فاز صوفی و سماع و عرفان اینا 😅 من برم اون کلاه مخروطی و خرقه ام رو بیارم😬

                                      _Mitra__ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      2
                                      • Saudade 19S Saudade 19

                                        @mitra-ism-rahmani
                                        آره خودمم این تو فکرم بود
                                        فعلا که کلا سه چهار تا شعر بیشتر نگفتیم...ولی اوایل سعی کردم چیزایی بگم که صرف نظر از به درد کنکور خوردن و نخوردن، یه کم جذاب(و البته جنجالی!) باشه فقط تا دوستان بیشتر مشتاق ادبیات بشن
                                        از این به بعد میریم تو فاز صوفی و سماع و عرفان اینا 😅 من برم اون کلاه مخروطی و خرقه ام رو بیارم😬

                                        _Mitra__ آفلاین
                                        _Mitra__ آفلاین
                                        _Mitra_
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #39

                                        Saudade 19 کی ها میذارید شعر رو ؟ یه زمان مشخص بگید چون بچه ها اصولا برا انجمن زمانبندی میذارن که معتاد نشن 😂 😂

                                        میبینم آن شکفتن شادی را (:

                                        Saudade 19S 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        1
                                        • _Mitra__ _Mitra_

                                          Saudade 19 کی ها میذارید شعر رو ؟ یه زمان مشخص بگید چون بچه ها اصولا برا انجمن زمانبندی میذارن که معتاد نشن 😂 😂

                                          Saudade 19S آفلاین
                                          Saudade 19S آفلاین
                                          Saudade 19
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #40

                                          @mitra-ism-rahmani
                                          از این به بعد بیشتر همین حوالی شب از ده به بعد اینا
                                          راستش تو فکر این بودم ول کنم تاپیک و
                                          ولی همین دو سه نفری هم که مشتاقانه دنبال میکنن انگیزه میده بهم که ادامه بدم
                                          ایشالا مفید واقع شه

                                          _Mitra__ 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          3
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 3
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع